هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

اقوام ما هرگز به مرگ طبیعی نمی‌میرند؛ وقتی که پیر می‌شوند، بچه‌هاشان می‌برند آن‌ها را می‌گذارند‌ توی کوه، گرگ می‌آید می‌خوردشان. شیوه‌ی کار بدین‌شکل است که جوان‌ترها ابتدا پدر یا مادر پیر خود را برمی‌دارند، داخل یک سبد می‌گذارند، سبد را با احترام خاص و ویژه‌ای بر دوش نهاده و یک‌دور داخل حیاط خانه می‌زنند. سپس از در خروجی به سمت کوه‌های برف‌پوش حرکت می‌کنند. وقتی به بلندترین نقطه‌ی قابل دست‌رس کوه رسیدند، اقوام ما را می‌گذارند روی یک‌تکه سنگ بزرگ، و به وی می‌گویند «پس، فعلن!» و برمی‌گردند. 
در این مرحله، گرگ‌ها از راه می‌رسند. آن‌ها ابتدا به هم می‌گویند «آن را بنگر، آن را بنگر؛ یعنی که استه؟» گرگ بزرگ‌تر وظیفه دارد که بگوید «آن مادر جعفر استه» و گرگ‌ها باز به هم می‌گویند «یعنی چه‌کاری کرده استه؟» گرگ بزرگ‌تر وظیفه دارد که بگوید «حتمن با جعفر بدرفتاری کرده استه» و گرگ‌ها یک‌صدا دم می‌گیرند «چه زیبا، چه زیبا / شکیبا، شکیبا» و به طرف اقوام ما به راه می‌افتند.
در این مرحله، مادر جعفر از دور، آمدن گرگ‌ها را نظاره می‌کند و بر خویش می‌لرزد. سپس، به آسمان نگاه می‌کند و «هاع» می‌کند، و شکلی از بخار جلوی دهانش نقش می‌بندد، و مادر جعفر به خود می‌گوید «آخ‌ای.. نیگا کن؛ زمسّون!» و باز هاع می‌کند و هاع می‌کند، تا گرگ‌ها از راه می‌رسند.
در این مرحله:
- گرگ‌ها از راه رسیده‌اند و خوش‌حال
- جعفر به خانه‌اش در روستا برگشته، و در پاسخ به این سوال که «حالا چی بپوشیم واسه مهمونی ام‌شب؟»، به این نتیجه رسیده است که «مادرم مُرد؛ ای‌ول! از ام‌شب تیریپ مشکی!»
- مادرش هرچه بخار که بلد بوده از دهانش بیرون داده، و سعی می‌کند روی بخار بنویسد«Love J» 
- و هوا سرد است.
در مرحله‌ی پایانی، گرگ‌ها دور اقوام ما جمع می‌شوند و از ایشان می‌پرسند «که استی؟» و مادر جعفر می‌گوید «مادر جعفر؛ ببین بخار چه قشنگه از دهنم بیرون می‌زنه» و گرگ‌ها یک‌صدا دم می‌گیرند که «چه زیبا، چه زیبا / شکیبا، شکیبا». سپس با اجازه‌ی گرگ بزرگ‌تر، اقوام ما را می‌درند و همه‌چیز تمام می‌شود. 
هرچند که گرگ‌های سمت ما، به‌جای کسره، هـ غیرملفوظ می‌گذارند، اما به زبان قرن سوم هجری حرف می‌زنند؛ هجری قمری.