هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

۵ مطلب با موضوع «محمدی، سیدمحمدحسین» ثبت شده است


پیشاپیش اگر طولانی می شود عذر می خواهم راستش خودم هم حال نوشتنش را نداشتم اما خب بنظرم آمد چند نکته را در میان بگذارم بد نیست.

1- امر به معروف و نهی از منکر از مسائلی است که هم روایات و هم در آیات قرآن به آن اشاره شده. و برای طولانی نشدن کلام به آن اشاره ای نمی کنم و آن را به عنوان پیش فرضی که مخاطب خود به آن واقف است گرفته ام.
2- در این که آیا وجوب امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است یا کفایی اختلاف است. برای مثال مرحوم علامه ی نراقی در کتاب شریف جامع السعادات که کتابی است اخلاقی وجوب آن را از نوع کفایی می داند نه عینی.
3- وجوب امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد از جمله :
الف: علم به معروف بودن و منکر بودن آن دو.تا فاعل از غلط در امان باشد. پس در متشابهات واجب نیست. هر کس هم که علم قطعی نداشته باشد, بلکه با علم ظنی حاصل از اجتهاد یا نقلید دانست و درباره اش اختلاف جایز باشد حق امر و نهی و حسبه ندارد. ( جامع السعادات ملا مهدی نراقی)
ب: تجویز و احتمال تاثیر. پس اگر علم پیدا کند یا ظن غالب داشته باشد که در او اثر نمی کند واجب نیست
ج: قدرت و تمکن از آن و عدم مفسده داشتن.

4- از امام صادق پرسیده شد آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب است بر همه ی امت؟ آن تنها بر قوی اطاعت شونده و عالم بر شناخت معروف از منکر است. نه هر ضعیفی که به آنچا از حق و باطل گفته می شود راه نمی یابد.

5- فقه علمی است که بر اساس مظنونات بنا می شود. هر چند این ظنون از ظنون معتبره هستند اما به هر شکل به مرحله ی قطع نمی رسند. و اعتبار آن ها صرفا از جهت منجیزیت و معذریت می باشد.

6- بسیاری از اموری که برادران و خواهران به اصطلاح مومن و دغدغه مند به عنوان اصل انکار نشدنی مذهب و دین به آن اعتقاد دارند . بر خلاف تصورشان محل اختلاف و تشکیک است. و این اختلاف تنها از حانب روشنفکران و ژورنالیبست ها نیست. بلکه این اختلاف میان خود فقها می باشد برای انکه دقیق تر جرف زده باشم چند مثال دم دستی از رساله ی همین مراجع معاصر مشهور می زنم:

دیده و شنیده ایم که نمایندگان محترم مجلس و بسیاری از دوستان دغدغه مند به گوش دادن صدای زن و تک خوانی خوانندگان زن ایراد می گیرند. و حتی نامه های عریض و طویلی به وزیر ارشاد می نویسند از این باب که چرا در فلان مجلس خواننده ی زنی تک خوانی کرده است. این در حالی است که عده ای از فقهای معاصر تک خوانی زن را جایز و بلا اشکال می دانند. به این فتاوا نگاه کنید:
س 1146: گوش دادن به صدای زن هنگامی که شعر و غیر آن را با آهنگ و ترجیع می خواند اعم از اینکه شنونده جوان باشد یا خیر مدکر باشد یا مؤنث چه حکمی دارد؟ و اگر آن زن از محارم باشد حکم آن چیست؟
ج: اگر صدای زن به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صدای او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده ای هم برا آن مترتب نگردد اشکال ندارد و فرقی بین موراد مذکور نیست ( استفتائات ایت.. خامنه ای صفحهی 252)

لازم به توضیح نیست که ایشان فرقی بین زن خواننده و مرد خواننده نمی گذارند. و آنچه را شرط حرمت می دانندد غنا است نه اینکه خواننده زن است یا مرد.

فتوای بعدی:

1049 : شنیدن صدای زن نا محرم با آهنگ چه حکمی دارد ؟
پاسخ : چناچه موسیقی لهوی باشد گوش دادن جایز نیست. مرد باشد نوازنده ی موسیقی یا زن. و خواندن زن اگر غنا نباشد گوش دادن به آن فی نفسه مانعی ندارد (استفاتائات ایت ... تبریزی جلد1 صفحهی 220)

7- با توجه به اختلاف موجود در باب حرمت شنیدن صدای خواننده زن. و با توجه به مواردی که در بالا گفته شد. کسی حق امر به معروف و نهی از منکر در موارد این چنینی را ندارد. و تازه این با قطع نظر از عده ای از فقها مثل مرحوم فیض است که موسیقی را از اساس حلال دانسته و هیچ فرقی بین غنا بودن و نبودن آن قائل نبوده اند. که البته در عصر حاضر هم قائل دارد.
8- وقتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی اطلاعات دینی و فقهی شان حتی به اندازه ی یک رساله ی عملیه نیست. طبق حدیثی که از امام صادق علیه السلام ذکر شد نه تنها صلاحیت تصویب قانون برای امر به معروف و نهی از منکر را ندارند حتی صلاحیت این را هم ندارند که خودشان شخصا کسی را امر به معروف و نهی از منکر کنند. چون خودشان هنوز علم به آنچه که معروف است و آنچه که منکر است ندارند.
8- در اخر ترجمه ی بخشی از شرط امر به معروف و نهی از منکر را که مرحوم تبریزی در کتاب منهاج الصالحین اورده اند را یاد اورد می شوم که بنظرم بسیار راه گشا است:
پس اگر کسی که معروفی را ترک می کند یا منکری را انجام می دهد معذور بود یا اعتقاد داشت که این کارش مباح است و حرام نیست. و در این اشتباهش معذور بود بخاطر اینکه موضوع را اشتباه تشخیص داده بود. یا اجتهادش اشتباه بود. یا تقلیدش اشتباه بود واجب نیست او را امر کردن به معروف و نهی کردن از منکر. (منهاج الصالحین جلد یک کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر)

چه بخواهیم چه نخواهیم. چه به بپذیریم چه نپذیریم. دین در ذهن ما زاییده می شود شکل می گیرد و ریشه می دهد. دین یک قلمبه ی خارجی بیرون از ذهن نیست. امری درونی است که وجودش وابسته به انسان است. اگر انسانی نباشد دین هم معنایی ندارد. به همین نسبت در مورد فرد فرد انسان ها این قضیه صادق است. یعنی اگر زید و عمر و بکری نباشد طبیعتا دینی برای زید و عمر و بکر وجود ندارد.وجود دین در بیرون از ذهن ما, یک دروغ بزرگ است که فقط باعث می شود نتوانیم آن علف هرز بد ترکیبی که به اسم دین در ذهن ما کاشته شده را از بین ببریم و چیزی که خودمان از دین برداشت می کنیم می فهمیم و با طبیعتمان لا اقل تنافی ندارد را بکاریم. اگر آدمی قرار است توی باغچه اش چیزی بکارد خودش یک شاخه زیتون بکارد بهتر است از اینکه دیگران برایش علف هرز بکارند.

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ کَامِلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ دَعَا النَّاسَ إِلَى أَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ.

هلالى، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، 2جلد، الهادى - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق.
استادمان از قول اقای مجتهدی نقل می کرد که امام زمانی که اولین کارش خراب کردن صدا و سیما نباشد را قبول ندارد. حالا هم جناب ماندگاری دست روی قران می گذارند که یکی از کار هایی که امام زمان در زمان ظهور انجام می دهد طرح تفکیک جنستی است. یکی نیست بگوید اخوی, مگر نخواندی این همه روایت را که گفتند دروغ نبندید به ما. حرف توی دهان ما نگذارید. د اخه بسیجی اگر روزه بودی و این حرف را می زدی روزه ات باطل بود که. مگر علی علیله السلام در زمان حکومتش طرح تفکیکی جنسیتی داشت؟ مگر این همه روایت را نخواندی که امام زمان با دین جدید می آید؟ شما و رفقایتان که اول و اخر تصمیمات و کار های امام زمان را برایش مشخص کردید. پس آن دین جدید لابد اطاعت امر شماست حکما؟ من پیشنهاد می کنم یک وقت خالی هم برای امام زمان در نظر بگیرید بنده خدا شاید خواست مسافرتی چیزی برود یا اصلا کاری چیزی داشت. لا اقل طوری برایش برنامه ریزی کنید که چند ساعت در روز برای خودش داشته باشد. شاید خواست دو رکعت نماز بخواند.
بعد من نمی دانم وقتی لباس و دامن دختری را بخاطر اینکه پوشش طبق نظر شما نیست می گیرید. حرف فقها کشک است که این حق الناس است. اقای ماندگاری اگر بنا بر حرف فقهاست, فقها حرف های زیادی دارند که شما برای اثباتشان دست روی قران که نمی گذاری هیچ. خودت را به نشنیدن هم می زنی.

خدا رحمت کند مرحوم تبریزی را که آخر همه ی فتاوایش الله اعلم می گذاشت.
جواب های آخوندی

یک کلیپی دیدم که چند تا دختر دبیرستانی یک طلبه ی پیر مرد را گیر آورده اند و کمی سر کارش می گذارند. بعد یکی از این دختر ها می گوید حاج اقا چرا مرد می تونه چند تا زن بگیره اما زن نمی تونه چند تا شوهر کنه؟
جدای از فان بودند کلیپ. طلبه ها با توجه به نوع نگاهشان جواب های مختلفی به این سوال می دهند. مثلا یک عده تمام تلاششان را می کنند که علت های علمی و روانشناختی برای این گونه سوال ها پیدا کنند. یک عده می گویند اساس دین بر تعبد است و این هم امری تعبدی و اصلا جای سووال نیست. یک عده این سوال ها را اینطور جواب میدهند که شما وقتی اصول دین و اصل اسلام را با عقل قبول کردی. و دانستی که خدا عادل است. در این موارد با اینکه جوابی برایش پیدا نمی شود. اما چون بازگشتش به یک خدای عادل است. پس این عدل الهی است و ما سر در نمی آوریم. هزار و یک رقم جواب دیگر هم می دهند که مقصود من هیچ کدام از آن ها نیست. و اصلا قصدم پاسخ گفتن نیست. مسئله قرائت رسمی از دین است. مثلا یک سخنرانی از امام موسی صدر می خواندم که اصلا ایشان در حالت عادی چند همسری را جایز نمی داند. و قایل به این است که فقط در یک مورد جایز است آن هم خیلی مورد خاصی است که جای بحثش نیست. حرف امام موسی غیر از دین است؟ غیر از اسلام است؟ پس چرا کسی نمی داند؟ پس چرا همه می گویند اسلام می گوید چند همسری. انتصاب خیلی از این حرف ها بیشتر از اینکه به دین یا اصل اسالم باشد به آن قرائت بر می گردد. نه فقط در این مورد خاص در خیلی از موارد دیگر در عقاید در احکام در اخلاق. علما نظرات مختلفی دارند. و قرائت های مختلف. اما قرائت رسمی و کلیشه ایی که در جامعه وجود دارد. نمی گذارد که این تعدد نظرات وارد جامعه بشود برای همین این نظرات در کتاب ها و محافل علمی می ماند. و خیلی چیز ها به اسم اصل انکار نشدنی اسلام در جامعه شناخته می شود. اموری که نه اصل مسلم هستند و نه انکارش ضرورت دین است. اما این که مقصر چه کسی است و چرا اینگونه است بماند که قصه سر دراز دارد.

ما طلبه ها با خودمان خیلی دعوا داریم. انقدر که دعوای شما با خودمان را اصلن جدی نمی گیریم و بیشتر سعی می کنیم با دشمن داخلی ( خودمان) بجنگیم تا دشمن خارجی. اگر بخواهم فقط لیستی از این دعواها برایتان بنویسم قطعن چیز حوصله سر بری خواهد بود. اما یکی از همین دعواها که باعث شد این چند کلام را بنویسم مسیله ی شغل است. این که ایا طلبه گی یک شغل حساب می شود یا نه؟ و جدای از آن اینکه ایا یک طلبه می تواند کار بکند یا نه و اگر می تواند کار بکند چه کاری؟ فقط تبلیغ؟ کارمندی چطور؟ کار در موسسات حوزوی چطور؟وووو. شاید فکر کنید این که مهم نیست حالا یا کار بکند یا نکند. اما مسیله آن جا گیر پیدا می کند که بعضی از مراجع عظام تقلید گفته اند شهریه گرفتن طلبه ای که شغل داشته باشد حرام است و به قول خودمان گفته اند که ای طلبه ها از گوشت سگ حرام تر است اگر کار کنید و شهریه بگیرید. بگذریم از اینکه دوباره یک دعوای دیگر سر این است که ایا فقیه می تواند چنین حکمی را صادر کند یا نه؟ و اگر صادر کند ایا نافذ است یا نه ؟ البته بعضی بحث را تا این حد ناموسی نمی بینند و فقط می گویند که در شان( شخصیت اجتماعی) طلبه نیست که برود کار بکند. آن ها می گویند طلبه باید درس بخواند و اگر خوب درسش را بخواند امام زمان او را لنگ نمی گذارد و از این جور حرف ها. من هم مثل باقی طلبه ها به اندازه ی خودم در گیر این حرف بودم و به غیر از مسیله ی تنبلی (که اهمیت ویژه ای دارد) به این موضوع فکر کردم و هر چند مدتی پای یک طرف میز نشسته ام. اما این بار جزو طرفدار های کار کردن هستم نمی دانم شاید مهم ترین دلیلی که جزو طرفدار های کار کردن شدم این باشد که کار پیدا کردم. شاید اگر بقیه ی طلبه ها هم کار پیدا کنند همه با هم هم نظر بشویم. خلاصه که کار کردن یا نکردن مسیله این بود.