هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.


پیشاپیش اگر طولانی می شود عذر می خواهم راستش خودم هم حال نوشتنش را نداشتم اما خب بنظرم آمد چند نکته را در میان بگذارم بد نیست.

1- امر به معروف و نهی از منکر از مسائلی است که هم روایات و هم در آیات قرآن به آن اشاره شده. و برای طولانی نشدن کلام به آن اشاره ای نمی کنم و آن را به عنوان پیش فرضی که مخاطب خود به آن واقف است گرفته ام.
2- در این که آیا وجوب امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است یا کفایی اختلاف است. برای مثال مرحوم علامه ی نراقی در کتاب شریف جامع السعادات که کتابی است اخلاقی وجوب آن را از نوع کفایی می داند نه عینی.
3- وجوب امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد از جمله :
الف: علم به معروف بودن و منکر بودن آن دو.تا فاعل از غلط در امان باشد. پس در متشابهات واجب نیست. هر کس هم که علم قطعی نداشته باشد, بلکه با علم ظنی حاصل از اجتهاد یا نقلید دانست و درباره اش اختلاف جایز باشد حق امر و نهی و حسبه ندارد. ( جامع السعادات ملا مهدی نراقی)
ب: تجویز و احتمال تاثیر. پس اگر علم پیدا کند یا ظن غالب داشته باشد که در او اثر نمی کند واجب نیست
ج: قدرت و تمکن از آن و عدم مفسده داشتن.

4- از امام صادق پرسیده شد آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب است بر همه ی امت؟ آن تنها بر قوی اطاعت شونده و عالم بر شناخت معروف از منکر است. نه هر ضعیفی که به آنچا از حق و باطل گفته می شود راه نمی یابد.

5- فقه علمی است که بر اساس مظنونات بنا می شود. هر چند این ظنون از ظنون معتبره هستند اما به هر شکل به مرحله ی قطع نمی رسند. و اعتبار آن ها صرفا از جهت منجیزیت و معذریت می باشد.

6- بسیاری از اموری که برادران و خواهران به اصطلاح مومن و دغدغه مند به عنوان اصل انکار نشدنی مذهب و دین به آن اعتقاد دارند . بر خلاف تصورشان محل اختلاف و تشکیک است. و این اختلاف تنها از حانب روشنفکران و ژورنالیبست ها نیست. بلکه این اختلاف میان خود فقها می باشد برای انکه دقیق تر جرف زده باشم چند مثال دم دستی از رساله ی همین مراجع معاصر مشهور می زنم:

دیده و شنیده ایم که نمایندگان محترم مجلس و بسیاری از دوستان دغدغه مند به گوش دادن صدای زن و تک خوانی خوانندگان زن ایراد می گیرند. و حتی نامه های عریض و طویلی به وزیر ارشاد می نویسند از این باب که چرا در فلان مجلس خواننده ی زنی تک خوانی کرده است. این در حالی است که عده ای از فقهای معاصر تک خوانی زن را جایز و بلا اشکال می دانند. به این فتاوا نگاه کنید:
س 1146: گوش دادن به صدای زن هنگامی که شعر و غیر آن را با آهنگ و ترجیع می خواند اعم از اینکه شنونده جوان باشد یا خیر مدکر باشد یا مؤنث چه حکمی دارد؟ و اگر آن زن از محارم باشد حکم آن چیست؟
ج: اگر صدای زن به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صدای او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده ای هم برا آن مترتب نگردد اشکال ندارد و فرقی بین موراد مذکور نیست ( استفتائات ایت.. خامنه ای صفحهی 252)

لازم به توضیح نیست که ایشان فرقی بین زن خواننده و مرد خواننده نمی گذارند. و آنچه را شرط حرمت می دانندد غنا است نه اینکه خواننده زن است یا مرد.

فتوای بعدی:

1049 : شنیدن صدای زن نا محرم با آهنگ چه حکمی دارد ؟
پاسخ : چناچه موسیقی لهوی باشد گوش دادن جایز نیست. مرد باشد نوازنده ی موسیقی یا زن. و خواندن زن اگر غنا نباشد گوش دادن به آن فی نفسه مانعی ندارد (استفاتائات ایت ... تبریزی جلد1 صفحهی 220)

7- با توجه به اختلاف موجود در باب حرمت شنیدن صدای خواننده زن. و با توجه به مواردی که در بالا گفته شد. کسی حق امر به معروف و نهی از منکر در موارد این چنینی را ندارد. و تازه این با قطع نظر از عده ای از فقها مثل مرحوم فیض است که موسیقی را از اساس حلال دانسته و هیچ فرقی بین غنا بودن و نبودن آن قائل نبوده اند. که البته در عصر حاضر هم قائل دارد.
8- وقتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی اطلاعات دینی و فقهی شان حتی به اندازه ی یک رساله ی عملیه نیست. طبق حدیثی که از امام صادق علیه السلام ذکر شد نه تنها صلاحیت تصویب قانون برای امر به معروف و نهی از منکر را ندارند حتی صلاحیت این را هم ندارند که خودشان شخصا کسی را امر به معروف و نهی از منکر کنند. چون خودشان هنوز علم به آنچه که معروف است و آنچه که منکر است ندارند.
8- در اخر ترجمه ی بخشی از شرط امر به معروف و نهی از منکر را که مرحوم تبریزی در کتاب منهاج الصالحین اورده اند را یاد اورد می شوم که بنظرم بسیار راه گشا است:
پس اگر کسی که معروفی را ترک می کند یا منکری را انجام می دهد معذور بود یا اعتقاد داشت که این کارش مباح است و حرام نیست. و در این اشتباهش معذور بود بخاطر اینکه موضوع را اشتباه تشخیص داده بود. یا اجتهادش اشتباه بود. یا تقلیدش اشتباه بود واجب نیست او را امر کردن به معروف و نهی کردن از منکر. (منهاج الصالحین جلد یک کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر)