روزی
پیرِ کوزه گری - وقتی فهمید قصه می نویسم - بم گفت وقتی خاک را ورز میدی
باش حرف نزنی دلتو پیش ش صاف نکنی بت تمکین نخواهد کرد و چیزی را که میخای
درست کنی - مثلن اگه کوزه درست می کنی یا گل دان و هر چیز دیگه - اون کوزه
یا گل دان کوزه و گل دان تو نخواهد بود؛ یکی از هزارانی خواهد بود که هر
دست و رو نشسته ای با یه کم شاگردی می تواند پشت این چرخ بشیند و درست ش
کند...