ما
طلبه ها با خودمان خیلی دعوا داریم. انقدر که دعوای شما با خودمان را اصلن
جدی نمی گیریم و بیشتر سعی می کنیم با دشمن داخلی ( خودمان) بجنگیم تا
دشمن خارجی. اگر بخواهم فقط لیستی از این دعواها برایتان بنویسم قطعن چیز
حوصله سر بری خواهد بود. اما یکی از همین دعواها که باعث شد این چند کلام
را بنویسم مسیله ی شغل است. این که ایا طلبه گی یک شغل حساب می شود یا نه؟ و
جدای از آن اینکه ایا یک طلبه می تواند کار بکند
یا نه و اگر می تواند کار بکند چه کاری؟ فقط تبلیغ؟ کارمندی چطور؟ کار در
موسسات حوزوی چطور؟وووو. شاید فکر کنید این که مهم نیست حالا یا کار بکند
یا نکند. اما مسیله آن جا گیر پیدا می کند که بعضی از مراجع عظام تقلید
گفته اند شهریه گرفتن طلبه ای که شغل داشته باشد حرام است و به قول خودمان
گفته اند که ای طلبه ها از گوشت سگ حرام تر است اگر کار کنید و شهریه
بگیرید. بگذریم از اینکه دوباره یک دعوای دیگر سر این است که ایا فقیه می
تواند چنین حکمی را صادر کند یا نه؟ و اگر صادر کند ایا نافذ است یا نه ؟
البته بعضی بحث را تا این حد ناموسی نمی بینند و فقط می گویند که در شان(
شخصیت اجتماعی) طلبه نیست که برود کار بکند. آن ها می گویند طلبه باید درس
بخواند و اگر خوب درسش را بخواند امام زمان او را لنگ نمی گذارد و از این
جور حرف ها. من هم مثل باقی طلبه ها به اندازه ی خودم در گیر این حرف بودم و
به غیر از مسیله ی تنبلی (که اهمیت ویژه ای دارد) به این موضوع فکر کردم و
هر چند مدتی پای یک طرف میز نشسته ام. اما این بار جزو طرفدار های کار
کردن هستم نمی دانم شاید مهم ترین دلیلی که جزو طرفدار های کار کردن شدم
این باشد که کار پیدا کردم. شاید اگر بقیه ی طلبه ها هم کار پیدا کنند همه
با هم هم نظر بشویم. خلاصه که کار کردن یا نکردن مسیله این بود.