هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

۸ مطلب با موضوع «آیت‌الله خامنه‌ای» ثبت شده است

Khamenei.ir added 4 new photos.
2 hrs · 

تیم مذاکره‌کننده حقاً جدی است و ایستادگی می‌کند
I'm not opposed to extension of ‪#‎NuclearTalks‬ for the same reason that I was not against negotiating. 
‪#‎Iran‬'s nuclear delegation is truly diligent and serious; they do resist against being bullied and work hard out of logic and caring.
The US is irrational. They speak different in their ‪#‎letters‬ than in public. The US wants ‪#‎IranTalks‬ for its domestic problems 
The US is the most ill-mannered and UK is the most cunning; if talks don't achieve results it's the US that faces loss.
Ayatollah Khamenei, 27/11/2014
بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم، همچنان‌که و به همان دلیل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم، با اصل مذاکرات هم مخالفت نکردیم؛ دلیلش را هم براى مردم بیان کردیم؛ بنده در سخنرانى دلایل آن را هم گفتم؛ حالا هم با تمدید مذاکرات مخالفت نمیکنیم. این را هم در کنار آن عرض بکنم که هیئت مذاکره کننده‌ى ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّى هستند؛ ایستادگى میکنند، با منطق حرف میزنند، زیر بار حرف زور نمیروند، دارند کار میکنند؛ این را هم همه توجّه داشته باشند. حالا جزئیّات و آنچه را در این گفتگوها میگذرد، غالباً مردم مطّلع نیستند؛ نه، با جدّیت، با منطق، با دلسوزى دارند کار میکنند و منطقى هم عمل میکنند. برخلاف طرف مقابل و عمدتاً آمریکا که هر روز یک حرفى میزنند - در مجلس خصوصى و در نامه پراکنى یک‌جور حرف میزنند؛ در محضر عموم و در اظهارات عمومى‌شان یک‌جور دیگر حرف میزنند...
از همه بداخلاق‌تر آمریکایى‌ها هستند، از همه موذى‌تر انگلیس‌ها هستند. خب، حالا مذاکرات را تمدید کردند، همه بدانند - هم آن کسانى که طرف مذاکره‌اند، هم این کسانى که در داخل نگران این مسئله‌اند و نگاهشان به این مذاکرات است - که اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، آن که بیش از همه ضرر میکند ما نیستیم، آمریکایى‌ها هستند.
آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۹۳/۰۹/۰۶
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=28344

یک کوهنورد معنای تقوا را خوب می‌فهمد
My dear ones! My children! Practice piety; gain #piety for your own good. Piety means to be careful not to commit sins; to avoid moral decline. For example, imagine you are hiking a mountain trail. If you act out of negligence in any steps you take, your destiny will be put at risk; thus for every step you take you have no other way than taking it carefully. This is the meaning of piety.
Ayatollah Khamenei, 12/7/2000
عزیزان من! فرزندان من! تقوا داشته باشید؛ برای خودتان تقوا کسب کنید.
تقوا یعنی چه؟ تقوا، یعنی مراقب بودن و دچار غفلت نشدن. این‌که میگویند پرهیزگاری؛ این پرهیز، غیر از آن معنای پرهیزی است که نخوردن و نرفتن و اقدام نکردن است. تقوا، یعنی انسان حالت پرهیز و برحذر بودن داشته باشد؛ پرهیز کند از این‌که بلغزد؛ پرهیز کند از این‌که با سر در جایی سرنگون شود. وقتی شما در یک مسیر کوهستانی کوهنوردی میکنید، یا فرضاً از سینه‌ی کوه بالا میروید، هر قدمی که شما برمیدارید، تعیین‌کننده است. اگر نسبت به هر قدمی بیتوجّهی کنید، سرنوشت شما به مخاطره میافتد؛ لذا هر قدمی را که برمیدارید، ناچارید با دقّت بردارید؛ یعنی جای پا را امتحان کنید، بعد بگذارید. این معنای تقواست و در همه‌ی امور زندگی ساری و جاری است. ۱۳۷۹/۰۹/۱۷
Photo: ‎یک کوهنورد معنای تقوا را خوب می‌فهمد
My dear ones! My children! Practice piety; gain #piety for your own good. Piety means to be careful not to commit sins; to avoid moral decline. For example, imagine you are hiking a mountain trail. If you act out of negligence in any steps you take, your destiny will be put at risk; thus for every step you take you have no other way than taking it carefully. This is the meaning of piety.
 Ayatollah Khamenei, 12/7/2000
عزیزان من! فرزندان من! تقوا داشته باشید؛ برای خودتان تقوا کسب کنید.
  تقوا یعنی چه؟ تقوا، یعنی مراقب بودن و دچار غفلت نشدن. این‌که میگویند پرهیزگاری؛ این پرهیز، غیر از آن معنای پرهیزی است که نخوردن و نرفتن و اقدام نکردن است. تقوا، یعنی انسان حالت پرهیز و برحذر بودن داشته باشد؛ پرهیز کند از این‌که بلغزد؛ پرهیز کند از این‌که با سر در جایی سرنگون شود. وقتی شما در یک مسیر کوهستانی کوهنوردی میکنید، یا فرضاً از سینه‌ی کوه بالا میروید، هر قدمی که شما برمیدارید، تعیین‌کننده است. اگر نسبت به هر قدمی بیتوجّهی کنید، سرنوشت شما به مخاطره میافتد؛ لذا هر قدمی را که برمیدارید، ناچارید با دقّت بردارید؛ یعنی جای پا را امتحان کنید، بعد بگذارید. این معنای تقواست و در همه‌ی امور زندگی ساری و جاری است. ۱۳۷۹/۰۹/۱۷‎

" یک مسئله که به‌صورت حاشیه‌اى مطرح شد و به‌نظر من حاشیه‌اى نیست و مسئله‌ى مهمى است، مسئله‌ى ازدواج جوان‌ها است؛ انتظار داشتیم که این‌جور عکس‌العمل نشان بدهید؛ مسئله‌ى ازدواج جوان‌ها مسئله‌ى مهمى است. من از این بیم دارم که نگاه بى‌تفاوت نسبت به مسئله‌ى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بیش این نگاه بى‌تفاوت وجود دارد - در آینده تبعات سختى را براى کشور به‌وجود بیاورد. خب، حالا شما مسئله‌ى سربازى را مطرح کردید؛ به‌نظر من، سربازى مسئله‌ى مشکلى نیست؛ می‌شود در آن زمینه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى به‌عنوان یک مانع در امر ازدواج، این نیست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنیم؛ می‌توان شیوه‌هاى دیگرى را به‌کار گرفت؛ لکن این یک مسئله است. انگیزه براى ازدواج، باید تبدیل بشود به یک اقدام عملى؛ یعنى ازدواج باید تحقق پیدا بکند. اینکه خداى متعال می‌فرماید: اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه، این یک وعده‌ى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیه‌ى وعده‌هاى الهى که به آن وعده‌‌ها اطمینان می‌کنیم، اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده است و موجب نمی‌شود که وضع معیشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ یعنى از ناحیه‌ى ازدواج کسى دچار سختى معیشت نمی‌شود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند. محیط دانشجویى محیط خوبى و مناسبى است براى زمینه‌سازى ازدواج. به نظر من بر روى مسئله‌ى ازدواج جوان‌ها، خود جوان‌ها، اولیاى خانواده‌هایى که جوان‌ها متعلق به آن‌ها هستند، و مسئولان ذى‌ربط مرتبط با دانشگاه، فکر کنند و تصمیم بگیرند؛ نگذاریم سن ازدواج - که امروز متأسفانه بالا رفته؛ بخصوص در مورد دختران - ادامه پیدا بکند. بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که این‌ها دست‌وپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوان‌ها است؛ این سنت‌ها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبه‌گرید، پرنشاطید، پیشنهادکننده‌ى نقض خیلى از عادت‌ها و سنت‌ها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینه‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شما‌ها نقض کنید؛ این هم یک مسئله است که من تأکیدِ آن را لازم می‌دانم. البته در گذشته معمول بود که براى ازدواج، افراد خیر و مؤمنى پیدا می‌شدند، واسطه‌گرى می‌کردند، دخترهاى مناسب را، پسرهاى مناسب را، معرفى می‌کردند، ازدواج‌ها را راه مى‌انداختند؛ این کار‌ها باید انجام بگیرد؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌وجود بیاید. "

بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با دانش‌جویان - 25رمضان 1435

بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان ۱۳۸۸/۰۲/۲۳:

ببینید، در قضیه‌ی حمایت از فلسطین - این یک مثالی است میخواهم بزنم - هیچ کشور و هیچ دولتی به گرد جمهوری اسلامی نرسید. این را همه‌ی دنیا تصدیق کردند. جوری شد که بعضی از کشورهای عربی از ناراحتی دادشان بلند شد، گفتند ایران دارد برای مقاصد خود اینجا تلاش میکند! البته فلسطینی‌ها به این حرف اعتنائی نکردند. از جمله در قضیه‌ی غزه - در این جنگ بیست و دو روزه‌ی چند ماه قبل - جمهوری اسلامی در همه‌ی سطوحش؛ از رهبری و ریاست جمهوری و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و کمک و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینیِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحه‌ی این حرفها، یک وقت دیدیم که ویروسی دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضی از بزرگان، بعضی از علماء، بعضی از محترمین، که آقا! شما دارید به کی‌ کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبی‌اند! ناصبی یعنی دشمن اهل‌بیت. یک عده هم باور کردند! دیدیم پیغام و پسغام که آقا، میگویند اینها ناصبی‌اند. گفتیم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شیطان رجیمِ خبیث. در غزه مسجد الامام امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب هست، مسجد الامام الحسین هست، چطور اینها ناصبی‌اند؟! بله، سنی‌اند؛ اما ناصبی؟! اینجور حرف زدند، اینجور اقدام کردند، اینجور کار کردند.
نقطه‌ی مقابلش هم هست: یک عده بلند شوند بروند قم، لابلای کتابهای شیعه را نگاه کنند، ببینند کجا اهانت به مقدسات اهل سنت است، از او عکس بگیرند، بیایند تو محافل سنی پخش کنند، ببینید آقا! این کتابهای شیعه است. یا یک گوینده‌ی نادان، غافل یا مغرضی روی منبر نسبت به مقدسات اهل سنت حرف مهمل و بدی بزند؛ این را نوار کنند، سی دی کنند، بروند اینجا آنجا پخش کنند، بگویند ببینید آقا! این شیعه است. این را به او بدبین کنند، او را به این بدبین کنند. این معنایش چیست؟ «و تذهب ریحکم» یعنی چه؟ یعنی همین دیگر.
وقتی اختلاف پیدا شد، وقتی تفرقه پیدا شد، وقتی نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتی یکدیگر را خائن دانستیم، طبیعی است که با هم همکاری نخواهیم کرد. همکاری هم اگر بکنیم، با هم صمیمی نخواهیم بود. این همان چیزی است که آن دشمن دنبال اوست. هم عالم شیعه، هم عالم سنی، باید این را بفهمند؛ این را درک کنند. بدیهی است دو تا مذهب در برخی از اصول، در برخی از فروع با هم اختلاف دارند؛ البته در بسیاری هم با هم اتحاد دارند. اما اختلاف به معنای دشمنی نیست. فتاوای فقهای شیعه در مواردی صد و هشتاد درجه با هم اختلاف دارد. فتاوای ائمه‌ی اهل سنت در مواردی بسیار با همدیگر اختلاف دارد؛ اما لزومی ندارد وقتی اختلاف دارد، انسان به همدیگر بدگوئی کنند و فحش بدهند. خیلی خوب، او مذهبش این است، آن هم مذهبش این است... بله، اهل سنت همین است. یعنی هیچکس نباید خیال کند که اهل‌بیت پیغمبر مخصوص و متعلق به شیعه‌اند؛ نه، مال همه‌ی دنیای اسلامند. چه کسی است که فاطمه‌ی زهرا (سلام اللَّه علیها) را قبول نداشته باشد؟ چه کسی است که حسنین (علیهماالسّلام) سیّدا شباب اهل الجنّة را قبول نداشته باشد؟ چه کسی است که ائمه‌ی بزرگوار شیعه را قبول نداشته باشد؟ حالا یکی او را امام و واجب‌الاطاعه و مفروض‌الطاعه میداند، یکی نمیداند؛ اما قبولشان دارند. اینها حقایقی است، باید اینها را فهمید، باید اینها را نهادینه کرد. بعضی البته این را نمیفهمند، متحرک به تحریک دشمن میشوند. در حالی که خیال میکنند که کار درست را انجام میدهند. «قل هل ننبّئکم بالاخسرین اعمالا. الّذین ضلّ سعیهم فی الحیاة الدّنیا و هم یحسبون انّهم یحسنون صنعا»؛ خیال میکنند کار خوب میکنند، غافل از اینکه دارند برای دشمن کار میکنند. این خصوصیتِ زمان ماست.

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6772
«مطمئنّاً در جبهه‌ى دشمنان ما براى متوقّف کردن حرکت علمى کشور انگیزه‌هایى وجود دارد. حالا بعضى‌ها روى کلمه‌ى دشمن حسّاسیّت دارند؛ به ما اعتراض میکنند که چرا مدام میگویید دشمن دشمن؛ درحالى‌که شما قرآن را ملاحظه کنید مى‌بینید اوّل تا آخرِ قرآن چقدر عنوان «شیطان» و عنوان «ابلیس» تکرار شده؛ مکرّر گفته شده و مکرّر تکرار شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمن‌دانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن مدام تکیه میکنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ نه، اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک؛ از همه‌ى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحت‌طلب ما است، تنبلى ما است، تن‌آسایى ما است و عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان است‌ - اینکه معلوم است - اینها به جاى خود محفوظ؛ امّا غفلت از دشمن بیرونى، خطاى راهبردى عظیمى است که ما را دچار خسارت خواهد کرد. باید دشمن را شناخت، دید - حالا اینکه شما میگویید برخوردمان با دشمن این‌جور باشد، آن‌جور نباشد، بحث دیگرى است - دشمنىِ او را باید فهمید، نقشه‌ى او را باید تشخیص داد»

از بیاناتِ آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با استادانِ دانشگاه.

دو روز پیش یکی از دوستان از دفتر رهبر معظم انقلاب، درباره مطلبی که ممکن است مورد سؤال بسیاری باشد، استفتا کردند؛
متن سوال و پاسخ دفتر رهبر معظم انقلاب به این استفتا عبارت است از :

سوال: 
با سلام خدمت مرجع تقلید بزرگوار

آیا انتساب فعل حرام به شخصی که بر فسق او اطمینان داریم در صورتی که این فعل حرام از او سر نزده باشد، جایز است ؟
در صورتی که جایز نباشد مرتکب این فعل در صورت اصرار بر آن و به عنوان نمونه انتساب فعل زنا یا لواط و ... به شخص مورد نظر می تواند فاسق باشد؟
و سوال پایانی این که آیا می توان برای بی آبرو کردن فردی که جامعه اسلامی از او خطر و آسیب می بیند به این شخص نسبت خلاف واقع داد؟
با تشکر از مرجع تقلید گرامی

پاسخ :

بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جایز نیست و موجب فسق است.
موفق و مؤید باشید

فارسی در ادامه 
Imam Sadeq has been narrated to have said: Do not probe into people’s affairs, do not investigate, and do not look for details. Do not be after looking for minor or major faults in people. If you do so, you will be left without a friend. This is to say everyone has shortcomings. If you want to probe into details and inspect them, no one will remain for you [as a friend.]

امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) میفرماید که: «لا تفتّش النّاس فتبقى بلا صدیق»؛ در کارهاى مردم ریز نشو، تفتیش نکن، جزئیات را دنبال نکن. دنبال پیدا کردن عیوب ریز و درشت افراد نباش. اگر اینجور باشد، بدون رفیق خواهى ماند. یعنى هر کسى بالاخره یک عیبى دارد دیگر. اگر بخواهى همین‌طور ریز بشوى، تفتیش کنى، دنبال کنى، کسى برایت باقى نمیماند.
۱۳۸۹/۱۰/۲۷
Photo: ‎فارسی در ادامه 
Imam Sadeq has been narrated to have said: Do not probe into people’s affairs, do not investigate, and do not look for details. Do not be after looking for minor or major faults in people. If you do so, you will be left without a friend. This is to say everyone has shortcomings. If you want to probe into details and inspect them, no one will remain for you [as a friend.]

امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) میفرماید که: «لا تفتّش النّاس فتبقى بلا صدیق»؛ در کارهاى مردم ریز نشو، تفتیش نکن، جزئیات را دنبال نکن. دنبال پیدا کردن عیوب ریز و درشت افراد نباش. اگر اینجور باشد، بدون رفیق خواهى ماند. یعنى هر کسى بالاخره یک عیبى دارد دیگر. اگر بخواهى همین‌طور ریز بشوى، تفتیش کنى، دنبال کنى، کسى برایت باقى نمیماند.
۱۳۸۹/۱۰/۲۷‎

باید شنیده باشید تا درک کنید..
فارسی در ادامه
On the occasion of Mustafa Ismail's demise
Before the Revolution, I was barred from travelling; that is to say, I could not travel outside the country. For a long time, I had been in prison; and when I was released, I was not allowed to leave the country. I had plans at the time, among them was— about which I also had told my family— to visit Quran reciters of Egypt, especially Sheikh Mustafa Ismail. If ever I could leave the country. 
Sheikh Mustafa Ismail was indeed awesome. There were qualities about his recitation that – to speak fairly— are highly imitable. Apart from his voice and his manner of pronunciation of letters and words, he would give life to Quranic words; that is, when he recited a verse, the audience would be imbued with a feeling the verse was purported to impart.
Address in a meeting with international Quran reciters (April 25 1989)

به مناسبت سالروز درگذشت مصطفی اسماعیل
قبل از انقلاب، من ممنوع‌السفر بودم؛ یعنى نمى‌توانستم به خارج از کشور سفر کنم. مدتها در زندان بودم؛ وقتى هم که از زندان بیرون آمدم، در داخل کشور محصور بودم. در آن وقت، یکى از آرزوها و تصمیمهایم این بود - به خانواده‌ى خودم هم گفته بودم - که اگر بتوانم از کشور خارج بشوم، براى دیدن قرّاء - مخصوصاً شیخ مصطفى اسماعیل - به مصر مى‌روم. 
شیخ مصطفى اسماعیل، خیلى فوق‌العاده بود. چیزهایى در تلاوت او بود که انصافاً قابل تقلید است. منهاى مسأله‌ى صدا و کیفیت اداى حروف و کلمات، او کلمات قرآنى را جان مى‌داد. یعنى وقتى که او آیه را مى‌خواند، آن احساسى به مستمع دست مى‌داد که در آیه، اقتضاى آن احساس بود. 
۱۳۷۰/۰۲/۰۶بیانات در دیدار قاریان بین المللی،
Photo: ‎فارسی در ادامه
On the occasion of Mustafa Ismail's demise
Before the Revolution, I was barred from travelling; that is to say, I could not travel outside the country. For a long time, I had been in prison; and when I was released, I was not allowed to leave the country. I had plans at the time, among them was— about which I also had told my family— to visit Quran reciters of Egypt, especially Sheikh Mustafa Ismail. If ever I could leave the country. 
Sheikh Mustafa Ismail was indeed awesome. There were qualities about his recitation that – to speak fairly— are highly imitable. Apart from his voice and his manner of pronunciation of letters and words, he would give life to Quranic words; that is, when he recited a verse, the audience would be imbued with a feeling the verse was purported to impart.
Address in a meeting with international Quran reciters (April 25 1989)

به مناسبت سالروز درگذشت مصطفی اسماعیل
قبل از انقلاب، من ممنوع‌السفر بودم؛ یعنى نمى‌توانستم به خارج از کشور سفر کنم. مدتها در زندان بودم؛ وقتى هم که از زندان بیرون آمدم، در داخل کشور محصور بودم. در آن وقت، یکى از آرزوها و تصمیمهایم این بود - به خانواده‌ى خودم هم گفته بودم - که اگر بتوانم از کشور خارج بشوم، براى دیدن قرّاء - مخصوصاً شیخ مصطفى اسماعیل - به مصر مى‌روم.  
شیخ مصطفى اسماعیل، خیلى فوق‌العاده بود. چیزهایى در تلاوت او بود که انصافاً قابل تقلید است. منهاى مسأله‌ى صدا و کیفیت اداى حروف و کلمات، او کلمات قرآنى را جان مى‌داد. یعنى وقتى که او آیه را مى‌خواند، آن احساسى به مستمع دست مى‌داد که در آیه، اقتضاى آن احساس بود. 
۱۳۷۰/۰۲/۰۶بیانات در دیدار قاریان بین المللی،‎