هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

پدرم به من اعتراض کرد که چرا به فلان استاد میگویم بی سواد. در حالی که خود «دو زار» سواد ندارم. گفتم تشخیص بی سوادی سواد نمیخواهد. شما فقط باید یک کمی حواست را جمع کنی. تشخیص اینکه فلانی حرف متناقض میزند، یا این که اگر از فلانی یک سوال بپرسی که از متن پیشساخته اش خارج باشد، توی گل میماند، کار سختی نیست و سواد هم نمیخواهد.
پیشترها یک چیزهایی مینوشتم با عنوان معرفت شناسی جمله های پیش ساخته. (چه اسم دهن پرکنی.) هسته اصلی اش هم این بود که آدم نمیتواند چیزی را که میداند، همیشه یک جور تعریف کند. روی سخنم هم با این آدمهایی بود که با حفظ کردن جملات علمی، سعی میکنند علمشان را ثابت کنند. در مرحلۀ بعد هم آن هایی را مسخره میکردم که توی خلوتشان میگفتند: «فلانی خیلی باسواده ها!» و منظورشان از باسواد همان عالم، یا دانا یا یک چیزی توی این مایه ها بود.
جان کلامم اینجاست. توی این دو سه روز که تلویزون را تا از شبکۀ پویا میگردانم روی پنج شبکۀ اول، کلی آدم را میبینم که دارند با کلمات: «دشمن+فتنه+بصیرت+مردم+نهم دی+ چند حرف اضافه» جمله سازی میکنند. مطمئنا منظورم را فهمیدید. این قدر تکرار نشان میدهد که اینها هیچ تحلیلی از ماجرا ندارند. آدم خودش نمیتواند دوبار در بارۀ یک چیز یک جور حرف بزند، چه برسد به چند آدم مختلف با یک جمله.
میدانید. حرف سیاسی نمیزنم. اصلا موضعگیری روشنی نسبت به «اتفاقات اخیر!» نداشته ام و ندارم. اصلا قدم به این حرفها نمیرسد. ولی یک چیز را خوب میدانم. این نمایشی که تلویزیون راه انداخته، یک حرف دارد. فقط یک حرف: «ما زورمان زیاد است» اصلا هم لازم نیست چیزی در مورد اتفاقت 88 بدانید. اصلا همین الان از گینۀ بسائو آمده باشید. وقتی این همه آدم را میبینید که می آورند جلوی دوربین و ازشان اقرار میگیرند و همه یک جور جمله را تکرار میکنند، فقط و فقط یعنی: «ما خودمان هم میدانیم که داریم ضایع بازی در میآوریم، و حتی این را هم میدانیم که شما میدانید، ولی خب دیگر، زورمان زیاد است.»