هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.


چند حاشیه بر «شیعه انگلیسی»
برای شماره دوم روشن نوشتم. 
حسن رحیم پور ازغدی، پس از آنکه به نحوه عزداریها و گسترششان اعتراض کرد، با حملاتی از سوی برخی متدینین مواجه شد. این حملات گاه با تحریف کلمات وی همراه بود. او پاسخ این حملات را داد و آنان را «شیعه انگلیسی» خواند و خطر آنان را بازگو کرد:

«عده‌ای داریم به تعبیر امام اسلام آمریکایی و به تعبیر رهبری شیعه انگلیسی، مراقب تشیع انگلیسی که از لندن تغذیه می‌شود باشید… کسانی به حضرت اباعبدالله و حضرت محسن ارادت و ایمان داشتند که در خیبر و بدر ۷۲ ساعت زیر بمباران شیمیایی حسین حسین می‌گفتند نه شما نامردها، نه تو شیعه انگلیسی و مداح مفت خور…با یک پدیده ای مواجه هستیم به نام شیعه لندنی که به اندازه وهابی‌ها خطرناک‌اند، این‌ها ماهواره دارند.»

از اسلام آمریکایی تا شیعه انگلیسی

انتساب فرد یا فکر به بیگانه، از برچسب‌های رایج در منازعات سیاسی، فکری و حتی شخصی است. انگلیس از وقتی پا به ایران گذاشت، انتساب و اتهام مزدور انگلیسی همراهش به اصطلاحات سیاسی و اجتماعی وارد شد. تا جایی که اصل مشروطه را انگلیسی خواندند و حتی فاتحان بختیاری تهران را «کاسه لیسان انگلیس» شمردند. گاهی وفات آخوند خراسانی را که عازم ایران بود به خادمش نسبت می‌دهند و او را دست نشانده انگلیس می‌دانند. کتاب خاطرات مستر همفر هنوز به چاپ می‌رسد و از دخالت انگلیس در ساخت مذاهب نو سخن می‌گوید. حامد الگار و دیگران این کتاب را جعلی می‌دانند. این داستانی ادامه دار است. هنوز هم از نقش انگلیس در اختلافات مذهبی سخن گفته می‌شود. در اوایل دهه هفتاد خطیب جمعه، آیت الله سیستانی را عامل انگلیس نامید و پس از چند هفته از این گفته عذرخواهی کرد. این روزها اصطلاح «شیعه انگلیسی» فراوان به گوش می‌رسد.

شیعه انگلیسی، عبارتی شبیه اسلام آمریکایی است. هر دوی این عبارات، عباراتی نو هستند. انتساب به آمریکا یا انگلیس به چه معناست، آنچنان روشن نیست. گاهی به معنای اسلام آمریکا-انگلیس پسند گفته شده است و گاهی به این معنا که سیاست‌ها و حمایت‌های مالی از سوی آنان است؛ چنانچه در کلمات ازغدی دیده می‌شود. همینطور مهدی سلحشور، مداح معروف چندی پیش سخن از هیأتهایی داده بود که با چندین واسطه از کازینوداری در انگلیس پول می‌گیرند.

شاخصه شیعه انگلیسی

به نظر می‌رسد آن چیزی که تفاوت میان «اسلام ناب» و «اسلام آمریکایی» یا به طور اخص «شیعه انگلیسی» است، بعد سیاسی است. اصطلاحات اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی در میان متفکران طرفدار انقلاب اسلامی ایران رایج شده است. خطابشان جانب کسانی است که حکومت و زمامداری فقهای شیعه در عصر غیبت را نمی‌پذیرند. انجمن حجتیه از گروه‌هایی است که به خاطر اندیشه‌اش به اسلام آمریکایی منتسب می‌شود؛ اگرچه نمی‌توان میان انجمن حجتیه و آمریکا رابطه پیدا کرد. داستان شیعه انگلیسی کمی متفاوت است. آنان به حمایت مالی و معنوی از سوی انگلیس متهم می‌شوند. در انگلیس دفاتر شبکه‌های ماهواره ای دارند. ویژگی فکری آنان، علاوه بر مخالفت با ولایت فقیه، تعصب بر ظواهر و شعایر دینی خصوصاً در سوگواری‌ها و ابراز علنی برائت از مذاهب اهل سنت است.

انتساب و مغالطه

تفکر «اسلام آمریکایی» یا «شیعه انگلیسی» تفکری نو نیست؛ اگرچه این عبارات نو اند. شاید به دلیل بی سابقه بودن حکومت ولایت فقیه، تقابل اسلام سیاسی و اسلام غیرسیاسی در میان فقیهان و مقلدانشان بی سابقه باشد و به همین دلیل نتوان شبیه این اصطلاحات را در پیش از این دید. اما هر دو تفکر را می‌توان در متون گذشته دید.

انتساب یک تفکر را به آمریکایی یا انگلیسی بودن، نمی‌توان نقد علمی آن اندیشه به حساب آورد؛ حتی اگر حاکی از واقعیات سیاسی و اجتماعی باشد. یعنی نمی‌توان میان گزاره «این تفکر، تفکری آمریکاپسند است» یا «این انگلیس حامی این تفکر است» و گزاره «این تفکر باطل است» رابطه برقرار کرد. شاید هر دو درست باشد، شاید هر دو گزاره غلط و شاید یکی درست و یکی غلط باشد. به هر حال این دو گزاره، مرتبط نیستند.

اگر در مقام نقد، از این انتساب استفاده شد، مغالطه است؛ زیرا هر چیزی که راه صحیح تفکر را به خطا ببرد، مغالطه است. معنای شیعه انگلیسی یا اسلام آمریکایی اگر به معنای این باشد که منشأ این تفکر انگلیس یا آمریکا است، پس باطل است، مغالطه منشأ است. چنانچه در صدر اسلام، کفار قرآن را دارای منشأیی «اعجمی» می‌خواندند. اگر معنای شیعه انگلیسی را شیعه انگلیس پسند، بخوانیم، مغالطه «پسند دشمن» است. پیشفرض این مغالطه این است که «هرچه دشمن از آن شاد شود، باطل است.» و «هر چه دشمن از آن ناراحت شود، درست است.» پسند دشمن اگرچه به عنوان یکی از ملاک‌ها برای شناخت صحت و سقم فعل می‌تواند کاربرد داشته باشد، اما نمی‌تواند میزان و ملاک تام باشد. همچنین نمی‌توان گفت «چون دشمن یا کفار حامی آن تفکرند، پس آن تفکر باطل است.» چون صرف حمایت نمی‌تواند تأیید یا ردی بر اندیشه باشد. به هر حال در مقام نقد تفکر و اندیشه، باید از روش‌های علمی و فکری استفاده کرد.

علما و لندن

انگلیس و به خصوص لندن، روی دیگری هم دارد. لندن میزبان مؤسسات مراجع بوده است. بسیاری از آنان برای درمان به آنجا سفر کرده‌اند.

«میل دارم که در لندن دروازه دنیا و خانه دوم همه کشورهاست، مؤسسه ای برای ترویج مکتب اهل بیت علیهم السلام و نشر معارف شیعه اثنی عشریه تأسیس گردد.»

این کلمات در وصیت نامه مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی نوشته شده است. عبارت «دروازه دنیا» نشانه اهمیت لندن در نزد او بوده است. پیش از این، آیت الله خویی در سال ۱۹۸۹ مؤسسه ای را در لندن بنا کرد. سید صدرالدین بلاغی نماینده آیت الله بروجردی در انگلیس بود. بسیاری از سفرهای درمانی علما و مراجع به لندن بوده است. علامه طباطبایی، محمدتقی جعفری، آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله تبریزی آیت الله سیستانی و … برای معالجه به لندن سفر کرده‌اند.

نوشته شده برای شماره دوم روشن