زن و
شوهری که نه با من شوخی جنسی دارند، و نه عمومن آدمهای به اصطلاح «راحت»ی
هستند، در یک پذیرایی عصرانه، مدام تکرار میکنند «بخور.. تعارف میکنی؟» و
هارهار میخندند به شیرینی خودشان. این «تعارف میکنی؟» را هم با لحن آن
جوک خاص ادا میکنند. متعجب ام که اینها چهطور ناگهان از آنرو به اینرو
شدهاند؟
جای
دیگری، خانم منشی که رفتار و ظاهرش معمول و معقول است و با همه مودبانه اما
با چاشنی شوخی حرف میزند، مدام تکرار میکند «میخندید؟ باید بخورید..
بفرمایید چاییتون سرد نشه»
یکی مدام «یک موز برمیدارد» اما خودش هم نمیداند چرا.
دیگری {سلام س.ع} هی به رضا میگوید «یَکیَکتون رو!» و میخندد.
و...
یک
اصطلاحی میافتد دهان همه، قاتی خوشمزگیها و نوشتهها و حرفها میشود.
فینفسه مشکلی هم ندارد. اما آدمهای «پیرو» همینطور بیکه بدانند، فقط
تکرارش میکنند. نتیجه؟ سر شوخیهای جنسی را باز کردهاند، بیکه بدانند یا
حتی بخواهند.
مثلن
اصطلاحهای «تعارف میکنی؟» یا «میخندی؟ باید بخوری!» مربوط به دو جوک
همسان است که هردو به «خوردن فلانچیز» مربوط اند؛ خانم یا آقایی که در کل
زندگیش با احدی شوخی جنسی نداشتهاند، بد نیست قبل از استعمال این
تکهکلامها، عین عبارت را با پیش/پسوند «جوک» سرچ کنند.
در کل، سرچ کردن، وقتی از کسی نمیگیرد.