هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

هیچ؟ چه هیچ درشتی

آن‌ها که صفحه‌ی اول روزنامه‌شان را با یک «هیچ» بزرگ به عنوان تیتر و مطلب اول پر کرده‌اند، وقتی این را دیدند چه تیتری زدند؟
http://goo.gl/waEtDb
قاعدتاً باید می‌دادند صفحه‌ی اول روزنامه‌شان را در ۴ خرداد ۱۳۹۱ سوراخ کنند؛ قطعاً «هیچ» جواب‌گو نمی‌بود.
سعید جلیلی سوم خرداد ۱۳۹۱ وارد تالار گفت‌وگوها در بغداد شد و از طرف‌های مقابل پرسید می‌دانید امروز چه روزی است؟ آن‌ها طبیعتاً ابراز اطلاع نکردند. بعد سعید جلیلی درباره‌ی فتح خرمشهر گفت و گفت امروز صدام از میان رفته و ما در کاخ صدام نشسته‌ایم و مذاکره می‌کنیم. صحبت درباره‌ی فتح خرمشهر البته می‌توانست شروع خوبی باشد، اگر با بی‌درایتی به کاخ صدام پیوند نمی‌خورد. فاتح کاخ صدام ما نبودیم، نیروهای آمریکایی بودند و این اشاره به فتح کاخ صدام ناخواسته و ندانسته تحقیر عمیقی برای مردم ایران بود.
پس از مذاکرات هم عملا هیچ چیزی دست سعید جلیلی را نگرفت چون اصلا طرف های او حاضر نشدند از حدی جدی تر وارد مذاکرات شوند. به قول خودش در همین ویدیو حتی بسته‌ی پیش‌نهادی‌ای هم در کار نبود. یک پیش‌نهاد داشتند. پیش‌نهادی که جلیلی ترجیح می‌دهد از محتوایش چیزی نگوید. خبرهای آن روزها را اگر بیابید، می‌بینید در جلسه‌ی مذاکرات درباره‌ی دزدان دریایی سومالی هم صحبت کرده‌اند. معنای این وضع واضح است، تحقیر طرف ایرانی با طرح بحث‌های بی‌موردی که حتی حاشیه‌ای هم نیستند بلکه کاملاً نامربوط هستند.
با این حال چنین شکست غم‌انگیزی را بزک می‌کردند و می‌کنند تا به عنوان نماد مقاومت جا بزنند. چه نمادی؟ چه مقاومتی؟ چه کردند؟ نه تنها مذاکرات را تمدید کردند که جلیلی نتوانست حتی یک سر سوزن هم از فشار وارد بر مردم بکاهد و نیز نتوانست حتی یک برگ سند قابل اتکا در به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی از طرف مذاکره بگیرد.
با کمال سرافکندگی بعد از پایان مذاکرات تنها می‌گوید خیلی مذاکره کردیم. خب این گوسفند مذاکره که این همه چرید کو دنبه‌اش؟ امروز اما به جای سرافکندگی، ظریف و دستیارانش می‌توانند گزارشی از پیش‌رفت‌های اندک اما واقعی تیم مذاکره‌کننده‌ی ایران بدهند. بگویند چه مقدار از دارایی های بلوکه شده‌ی ایران آزاد خواهد شد و بگویند دیگر دارند در مورد جزئیاتی مثل «میزان غنی‌سازی» بحث می‌کنند نه درباره‌ی تمامیت حق غنی‌سازی. این‌ها پیش‌رفت‌هایی واقعی هستند و چون نمایشی نیستند و واقعی هستند ابعاد کوچک واقعیت را دارند نه ابعاد بزرگ تخیل را. 
آنچه مهم است گام‌های استوار و حساب شده به سوی پیروزی است که برداشته‌اند. در چنین وضعی - یا در هر وضع دیگری - نمی‌فهمم چرا آدم‌هایی از جناح‌های سیاسی مختلف می‌کوشند تصویری سیاه از این پیروزی‌ها نشان بدهند و بگویند چون معجزه نشده پس مذاکرات شکست خورده است. معجزه نشده و بنا نیست بشود. این مشکل را باید با همین توان انسانی و ملی خودمان حل کنیم و به نظر می‌رسد داریم به سمت حلش قدم برمی‌داریم.
[این متن را مناسب درج در همین صفحه نوشته‌ام و تاکید می‌کنم به هیچ وجه بازنشر آن در سایت‌ها و رسانه‌های دیگر را مجاز نمی‌دانم. در این اجازه ندادن حق خود را به قانون حمایت حقوق مولفین مصنفین و هنرمندان مصوب ۱۱ دی ماه ۱۳۴۸ و تغییر یافته در ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ مستند می‌کنم. طبعا سایت‌های دیگر شامل فیس‌بوک نمی‌شود و هم‌خوان کردن در فیس‌بوک را مجاز می‌دانم.]