در
برابرِ پرتره و منظرهی زیبا، آدم چه کند؟ دست بیندازد، دوربینش را مهیا
کند و عکس بردارد. در برابر یک پردهی باشکوه از زیبایی چی؟ هیچ. فقط
بایستد به تماشا.
در برابرِ آدمها هم همین. زیبایِ باشکوه را به قابی
اسیر نسازد. به قول رفیقمان - محمدآقای بلخی - «حیف است به دریا رسیدن و
از دریا به آبی یا به سبویی قانع شدن.» پس کوزه از دست بیندازد، خود بزند
به دریا.
.