هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

ما و حسین بیضایی

۱
محسن بن محمد کربلایی (۱۲۴۵ - ۱۳۰۵ ه‍ ق) شاعر عراقی معروف به ابو الحب در کربلا به دنیا آمد و در رواق سید ابراهیم مجاب در حرم حسینی دفن است. در دیوان او قصیده‌ای هست که با این بیت آغاز می‌شود:
إن کنت مشفقة علی دعینی --- ما زال لومک فی الهوی یغرینی
این قصیده را در بعضی از چاپ‌های جدید دیوان ابو الحب حذف کرده‌اند. چرا؟ جواب کمی عجیب است. این قصیده بیت مشهوری دارد:
إن کان دین محمد لم یستقم --- إلا بقتلی فیا سیوف خذینی
که به قول معروف زبان حال امام حسین است. این بیت به دل بسیاری از مردم نشسته و بسیاری گمان برده‌اند که این بیت حدیثی از امام حسین است. تا جایی که شاید بعضی به احترام این «اعتقاد مردمی» این قصیده را از چاپ‌های دیوان ابو الحب حذف کرده‌اند.
من شخصا در دوران کودکی و نوجوانیم هم پای منبری نشسته‌ام که خطیبش گمان می‌کرده این بیت حدیثی از امام حسین است و منبرش را بر این پایه چیده بود، و هم کتابی خوانده‌ام که نویسنده‌اش چنین گمانی داشت.

۲
بسیاری از شما احتمالا خبر دارید که کسی در وبلاگش با تلاشی برای آفریدن طنزی ملایم جمله‌هایی می‌نوشت که با نام‌هایی مثل «ویرجینیا گلف» و «سیلویا پرینت» امضایشان می‌کرد. و خب امروزه یکی از این جمله‌ها را که در مورد رسم زن‌ها در کوتاه کردن و چیدن مو و ناخن است بسیاری جاها از قول ویرجینیا ولف نقل کرده‌اند و می‌کنند.

۳
یکی از آشنایان من در یکی از - به گمان من - جدی‌ترین نشریات ادبیات داستانی ایران طنز می‌نوشت. پس از مدتی یکی از خوانندگان خیلی جدی شروع کرد به جواب دادن به این طنزها. ظاهرا خواننده‌ی مذکور گمان کرده بود نه با طنز، که با تقلب و دروغ سر و کار دارد. این باعث شد گردانندگان مجله به این فکر بیفتند که مخاطب چه تصوری از این مطلب‌ها دارد. پیدا و پنهان کوشیدند نظر مخاطبان را بدانند. نتیجه ناامیدکننده بود. تقریبا همه گمان می‌کردند مطلب جدی است.

۴
امسال می‌بینم آدم‌های گوناگون با نگاه‌های مختلف به مناسبت محرم دارند دیالوگ‌های فیلم روز واقعه را هم‌خوان می‌کنند. به گمان شما عجیب است اگر ۵۰ سال دیگر کسانی در ایران باشند که این دیالوگ‌ها را حدیث بدانند و به دلایل عقیدتی حتی حاضر به بحث درباره‌ی صحت و سقم این عقاید نباشند و زندگی و جهان‌بینی و ایدئولوژی خود را بر اساس این متن‌ها تنظیم کرده باشند؟ به گمان شما خیلی دور است دیدن حسینی که نامش حسین بن علی است اما حیاتش را مدیون دیالوگ‌های بیضایی و میر باقری و چند نفر دیگر است؟
[این متن را مناسب درج در همین صفحه نوشته‌ام و تاکید می‌کنم به هیچ وجه بازنشر آن در سایت‌ها و رسانه‌های دیگر را مجاز نمی‌دانم. در این اجازه ندادن حق خود را به قانون حمایت حقوق مولفین مصنفین و هنرمندان مصوب ۱۱ دی ماه ۱۳۴۸ و تغییر یافته در ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ مستند می‌کنم. طبعا سایت‌های دیگر شامل فیس‌بوک نمی‌شود و هم‌خوان کردن در فیس‌بوک را مجاز می‌دانم.]