«به
این نتیجه رسیدم که آدمی هرکاری، تکرار میکنم هر کاری که می کند، براى کسب
یک چیز است:آرامش! بله، نوشیدن چای در ایوان، پرو کردن لباس و قدم زدن
جلوی آینه در تنهایی، کتاب خواندن، به آغوش کشیدن یک بچه، آواز خواندن در
حمام، معامله های کلان و پر
از ریسک، نصب یک قاب عکس به دیوار اتاق، عضو شدن در گروههای وایبری و واتس
اپی، سفر رفتن و چمدان بستن، لالایی خواندن، سوار ماشین فلان مدل شدن، پرش
از ارتفاع، بافتنی بافتن، سوار شدن در وسیله برقی هیجان آور شهربازی، نامه
نوشتن، پیاده روی تا اداره پست، صدقه دادن، وبلاگ نوشتن، عضو گروههای
سیاسی، فرهنگی یا هنری شدن، روی پای بابا خوابیدن، بندانداختن صورت
مادربزرگ، روشن کردن چراغ خواب حتی، روضه گرفتن، روضه رفتن و سینه زدن،
گریه کردن، دویدن و نفس نفس زدن،حجاب داشتن، نماز خواندن، برعکس این دوتا
حتی..... غر غر کردن حتی، فحش دادن حتی، انتقام به کثیف ترین شکل ممکن حتی،
متلک انداختن، عدول از قانون ، کتک زدن بچه، ناخن جویدن، مسخره کردن یا
خندیدن به کسی، نفرین کردن، زیر آب زدن، چوقولى کردن، دوست پسر و دوست دختر
داشتن، پنهان کردن رابطه ای یا آشکار کردن عمدی چیزی که پنهان بوده، امضای
طلاق، خودکشی. .... باور دارم که همه اینها براى آن است که ذره ای از سهم
آرامش، نصیب آدمی شود و گمشده درونی اش را با کاری،اقدامی،حرفی، علامتی
پیدا کند. باور دارم که ته ته همه چیز، کسب آرامش است اما این آرامش براى
روح بزرگ ما، کم است. براى این است که زودتر دلگیر میشویم. زود میبریم، زود
قهر میکنیم از خدا حتی، شاخ و شانه میکشیم که ال کن و بل کن وگرنه. ...این
وگرنه را هم براى کسب آرامش میگوییم. متلاطمیم و ذره ای آرامش می خواهیم.
شده با کارهاى بد و بدتر. ... روح ما بزرگ است. این آرامشهای کوچک، آرامش
نمیکند. ظرفیتش بیش از اینهاست. باور دارم که همه کارها براى آرامش است اما
آرامش اصیل و واقعی اینجا نیست. باید جایی دیگر، دنبالش بگردیم.»
http://ghasedakbarun.blogfa.com/post-307.aspx
http://ghasedakbarun.blogfa.com/post-307.aspx