حقوق بشر انسانی یا حقوق بشر آمریکایی؟
من دو الگوی کاملا مشخص و متمایز برای حقوق بشر میشناسم، الگوی انسانی که حقوق بشر را واقعی و لازم میبیند و الگوی آمریکایی که حقوق بشر را ابزاری برای دخالت در امور کشورهای مخالفش میداند. ظاهرا در کشور ما هم هر دو نوع نگاه به حقوق بشر وجود دارد. بعضی دوستان ما که خیال آمریکاستیزی دارند و رفتار آمریکامنش رسما حقوق بشر را ابزار دخالت میدانند و ناراحت هستند که چرا آدمهای مستقل به نیابت از جمهوری اسلامی ایران نرفته اند بابت ماجرای فرگوسن خاک ایالات متحده را به توبره بکشند.
در شهری پرت با جمعیت اندک ۲۱۰۰۰ نفری در ایالات متحده یک مامور پلیس (که سفیدپوست بوده) به یک جوان ۱۸ سالهی غیرمسلح سیاهپوست شلیک کرده و او را کشته است. شلیک در پی گزارش سرقت از یک فروشگاه بوده است. تقریبا چیزی شبیه آن کسی که مامور پلیس در همین تهران خودمان بهش ایست داده بود و وقتی نایستاده بود با گلوله به جای لاستیک ماشینش مغزش را پریشان کرده بود.
این که این چه قدر به حقوق بشر مربوط است را من نظر نمیدهم. فقط یادآوری میکنم که همین ماجرا و تفاوت رنگ پوست پلیس و مرحوم مایکل براون باعث شده این شهر چندین روز غرق در اعتراض و حتی آشوب باشد، از سر تا سر دنیا یک عده خبرنگار بروند آنجا و ماجرا را لحظه به لحظه در حد فیلم سینمایی گزارش کنند و اگر یک عکاس را دستبند زدند و بردند فورا عکس خندانش را جلوی چشم همهی دنیا بگذارند و گروههای مدافع حقوق بشر کلی آدم به این یک وجب شهر اعزام کنند و داستان هنوز هم ادامه داشته باشد.
خب طبیعتا رفتار پلیس آمریکا نامی جز رفتار وحشیانه ندارد. اما این رفتار هر جا که باشد نامش همین است. این طور نیست که در تهران اسم این رفتار باشد هوشمندی پلیس یا نهایتا قصور پلیس در انجام وظیفه و در فرگوسن نامش باشد رفتار وحشیانه. نه. ملاک یکی است و این رفتار وحشیانه است. و خب وحشیانهتر از این رفتار در همین تهران در همین روزها پیش چشم همهی این دوستان آمریکاستیز رخ داد. یک نفر را که با یک وانت پیکان و یک بلندگو چهار تا تکه آهن قراضه میخریده و میفروخته تا یک لقمه نان حلال در بیاورد زدهاند با پنجه بوکس کشتهاند. اگر کشتن مایکل براون مخالف حقوق بشر است کشتن علی چراغی صد برابرش مخالف حقوق بشر است. بروید سر قاتلش داد بزنید لطفا.
من دو الگوی کاملا مشخص و متمایز برای حقوق بشر میشناسم، الگوی انسانی که حقوق بشر را واقعی و لازم میبیند و الگوی آمریکایی که حقوق بشر را ابزاری برای دخالت در امور کشورهای مخالفش میداند. ظاهرا در کشور ما هم هر دو نوع نگاه به حقوق بشر وجود دارد. بعضی دوستان ما که خیال آمریکاستیزی دارند و رفتار آمریکامنش رسما حقوق بشر را ابزار دخالت میدانند و ناراحت هستند که چرا آدمهای مستقل به نیابت از جمهوری اسلامی ایران نرفته اند بابت ماجرای فرگوسن خاک ایالات متحده را به توبره بکشند.
در شهری پرت با جمعیت اندک ۲۱۰۰۰ نفری در ایالات متحده یک مامور پلیس (که سفیدپوست بوده) به یک جوان ۱۸ سالهی غیرمسلح سیاهپوست شلیک کرده و او را کشته است. شلیک در پی گزارش سرقت از یک فروشگاه بوده است. تقریبا چیزی شبیه آن کسی که مامور پلیس در همین تهران خودمان بهش ایست داده بود و وقتی نایستاده بود با گلوله به جای لاستیک ماشینش مغزش را پریشان کرده بود.
این که این چه قدر به حقوق بشر مربوط است را من نظر نمیدهم. فقط یادآوری میکنم که همین ماجرا و تفاوت رنگ پوست پلیس و مرحوم مایکل براون باعث شده این شهر چندین روز غرق در اعتراض و حتی آشوب باشد، از سر تا سر دنیا یک عده خبرنگار بروند آنجا و ماجرا را لحظه به لحظه در حد فیلم سینمایی گزارش کنند و اگر یک عکاس را دستبند زدند و بردند فورا عکس خندانش را جلوی چشم همهی دنیا بگذارند و گروههای مدافع حقوق بشر کلی آدم به این یک وجب شهر اعزام کنند و داستان هنوز هم ادامه داشته باشد.
خب طبیعتا رفتار پلیس آمریکا نامی جز رفتار وحشیانه ندارد. اما این رفتار هر جا که باشد نامش همین است. این طور نیست که در تهران اسم این رفتار باشد هوشمندی پلیس یا نهایتا قصور پلیس در انجام وظیفه و در فرگوسن نامش باشد رفتار وحشیانه. نه. ملاک یکی است و این رفتار وحشیانه است. و خب وحشیانهتر از این رفتار در همین تهران در همین روزها پیش چشم همهی این دوستان آمریکاستیز رخ داد. یک نفر را که با یک وانت پیکان و یک بلندگو چهار تا تکه آهن قراضه میخریده و میفروخته تا یک لقمه نان حلال در بیاورد زدهاند با پنجه بوکس کشتهاند. اگر کشتن مایکل براون مخالف حقوق بشر است کشتن علی چراغی صد برابرش مخالف حقوق بشر است. بروید سر قاتلش داد بزنید لطفا.