هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.


(۰)

امروز تمام مدت به این عنوان فکر می‌کردم. اسرائیل در تبلیغاتش چه می‌کند و ما چه می‌کنیم؟ چند نمونه می‌نویسم.

 

(۱)

کار فرانک لوتز

یک زحمتی بکشید و کلیدواژه‌های Frank Lutz و Hasbara را جست‌وجو کنید. هم آقا را باید شناخت و هم موضوع را. «هَ‍ ثبَرّه» اسم دیپلماسی عمومی اسرائیل است و آقای فرانک لوتز هم کسی است که سال ۲۰۰۹ پول گرفته تا بنشیند یک دست‌نامه برای این دیپلماسی عمومی دربیاورد. متن این دست‌نامه لو رفته و می‌توانید دانلود کنید و بخوانیدش. حدود ۱۷۰ صفحه است در فرمتی که من دارمش. یعنی همین مارک رگو عینا دارد سطر به سطر اجرایش می‌کند و نتیجه هم می‌گیرد. یک کار زبان‌شناسانه و روابط عمومی و روان‌شناسی اجتماعی و... توامان خیلی جدی است که جواب هم می‌دهد عجیب.

 

(۲)

لشکر بلاگرهای اسرائیل‌دوست

قبل از کار فرانک لوتز حضرات خواب بودند؟ نه. ۹ ژانویه‌ی ۲۰۰۹ ریچارد سیلورستاین در گاردین مطلبی نوشت با نام «Hasbara spam alert»، خلاصه اش این که وزارت خارجه‌ی اسرائیل بودجه‌ای را به کار انداخته بود تا از کامنت‌گذاران «اسرائیل‌دوست» در سایت‌های خبری حمایت کند و این‌ها مطلب‌های مخالف اسرائیل را با کامنت‌های مخالفشان بمباران کنند.

ده روز بعد کنعان لیپشیص در هَ‍ ‍اَرِص مطلبی نوشت با عنوان «Israel recruits 'army of bloggers' to combat anti-Zionist Web sites». عنوان متن خود گویا است. هم‌زمان در تهران ۳۰ دی ۱۳۸۷ است و می‌توان نگاه کرد که لشکر بلاگرهای ما در آن زمان مشغول چه بودند. دسته‌های مختلف که هر کدام دیگری را «دشمن» خودش و وطنش می‌دید و از این دیدگاه هم کوتاه نمی‌آمد و خب طبیعتا در این میان دشمن واقعی کاملا خرسند داشت کار خودش را می‌کرد.

لبته در روز ۱۸ ژانویه هم جاناتان بک در جیروزالم پست مطلبی با عنوان «'اLatest hasbara weapon: 'Army of bloggers» نوشته بود که همان حرف را زده بود که فردایش لیپشیص در هَ‍ ‍اَرِص نوشت.

 

(۳)

یگان جنگ شبکه‌ای

طرح بالا که موفق از آب درآمد، در ۱۰ جولای ۲۰۰۹ رونه قوپربویم در یدیعوت احرونوت مطلبی نوشت با عنوان «Thought-police is here» و از اقدام وزارت خارجه‌ی اسرائیل برای سر و سامان دادن تیمی خبر داد که وظیفه‌شان رصد ۲۴ساعته‌ی محتوای اینترنت و یافتن مطالب مخالف اسرائیل و درافتادن با آن‌ها بود. یازده روز بعد هم جاناتان کوک در کانترپانچ مطلب «Israel's Internet War» را در همین مورد نوشت. مطابق با ۱۹ تا ۳۰ تیر ۱۳۸۸ در تهران. مقایسه با خودتان.

 

(۴)

ترمیم وجهه در دستور کار کابینه

۱۲ فوریه‌ی ۲۰۱۰ بَرَق رَوید در هَ‍ ‍اَرِص مطلب «Think tank: Israel faces global delegitimization campaign» را نوشت. مطلب با گفتن از گزارشی آغاز می‌شد که چند روز پیش از آن در کابینه‌ی اسرائیل طرح شده بود و نشان می‌داد اسرائیل باید به فکر ترمیم وجهه‌ی جهانی خودش باشد. کاری که کابینه آن را در دستور کار خود گذاشت و به دقت دنبال کرد.

 

(۵)

فیس‌بوک سربازان مونث و کلیپ‌های وجهه‌ساز

من عمد دارم که در این‌جا به هیچ تبلغ اسرائیلی‌ای لینک ندهم. امروز سه ویدیوی چند دقیقه‌ای درباره‌ی زنان شاغل در ارتش اسرائیل می‌دیدم. با ساختی بسیار ساده و شدیدا تاثیرگذار. گمان کنم ارتش اسرائیل - که بارها اعلام کرده که حسابِ فیس‌بوکِ اعضایش را چک می‌کند - چیزی حدود ۱۰۰۰ عکس مختلف از فیس‌بوک سربازان مونث خود جمع کرده است. عکس‌هایی در حالت‌های مختلف که چند عنصر در همه‌ی آن‌ها مشترک است: زن، شادی، اسلحه، فضای غیررسمی و دوستانه، نبودن هیچ غم و ناراحتی و خون و چیزهایی از این دست، و در بعضیشان هم طبیعت یا فضای زیبا نقش جدی دارد. این عکس‌ها را داده به گروه‌های کلیپ‌ساز تا با آهنگ‌های مختلف و با سلیقه‌ی خودشان از این عکس‌ها کلیپ بسازند. و مطمئن ام برای این سه کلیپ که من دیدم فکر و تلاش زیادی صرف کرده‌اند. نتیجه؟ هر آدمی که از پیش شناختی از اسرائیل یا مشکل خاصی با ارتش اسرائیل نداشته باشد نه تنها با دیدن این کلیپ‌ها عاشق اسرائیل می‌شود که عاشق ارتش اسرائیل نیز می‌شود و در آدم‌کشی هم تشویقشان خواهد کرد. کلیپ‌ها شدیدا تاثیرگذار و فریبنده هستند.

 

(۶)

۱ در ۲۰ = ۲۰

هر چه به ذهنم فشار می‌آورم تنها اثر هنری تاثیرگذار و جدی‌ای که یادم می‌آید در حمایت از مردم غزه در فضای مجازی فارسی‌زبان دیده‌ام پوستر گلرخ نفیسی است درباره‌ی چهار کودکی که اسرائیل در ساحل غزه کشت. دیگر؟ فرض کنیم من ۹۵ درصد کارهای موثر و جدی را ندیده باشیم. می‌شود ۲۰ پوستر. ۷۰ میلیون آدم و این همه احساس مسئولیت در میان این ۷۰ میلیون و نهایتا ۲۰ پوستر؟

 

(۷)

دروغ تنها به امپراتوری دروغ کمک می‌کند

یک ویدیو از دیدار بنیامین نتانیاهو و هیلاری کلینتون در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۲ را بریده‌اند و تدوین مجدد کرده‌اند و یک متن دروغ رویش سوار کرده‌اند و ترجمه‌ی متن دروغ را هم نوشته‌اند. این شده کار رسانه‌ای در مبارزه با اسرائیل. مبارزه از راه دروغ گفتن. آن هم دروغ‌های مسخره‌ای که هر بچه‌ای بشنود خنده‌اش می‌گیرد. نتیجه؟ اسرائیل‌دوست‌های بند ۲ و ۳ خیلی مودب و مهربان همه جا توضیح می‌دهند که این ویدیو ساختگی است و جوری با ادب و احترام توضیح می‌دهند که ناخودآگاه در مخاطب این احساس را ایجاد می‌کند که از خودش بپرسد «نکنه همه‌اش کشک باشه؟» و بی‌تردید زحمت ایجاد این تردید در دل مخاطب را همان‌ها کشیده‌اند که اگر خوش‌بین باشیم ساده بودند و گمان می‌کردند می‌توانند با دروغ به جنگ اسرائیل بروند.

 

(۸)

ماجرای تاسف‌بار @daviddovadia

یک نفر یهودی مخالف اسرائیل و مدافع حقوق مردم غزه و فعال حقوق بشر مدتی است که در توییتر با اکانت @daviddovadia مطلب می‌نویسد. آدمی است که بی هیچ چشم‌داشتی زحمت می‌کشد و تا حال هم اسرائیل نتوانسته ساکتش کند. بعد ناگهان تصویری منتشر می‌شود که طوری ساخته‌اندش که انگار از توییتر او است و در آن توییت کرده من امروز ۱۳ تا بچه را کشتم و چند فحش ناموسی هم به مسلمان‌ها داده است.

بعد همه‌ی دوستان غزه‌دوست ما بی این که کمی مغزشان را به کار بیندازند یا به سرانگشتشان زحمت دو تا تایپ ساده و جست‌وجو را بدهند این تصویر را هم‌خوان می‌کنند و موجی علیه @daviddovadia راه می‌اندازند. کار به جایی می‌کشد که جاعلان محترم در تصویرهای بعدی مدعی می‌شوند شماره‌ی ماشین او را هم شناسایی کرده‌اند و تصویری از پلاک یک ماشین را هم منتشر می‌کنند. یک‌شبه @daviddovadia اصلی را نابود کردند و یک تصویر چرکین جایش گذاشتند. حالا اگر دلشان بخواهد در قدم بعدی دو سه تا از آن اعضای تیم اسرائیل‌دوستان شبکه‌ای را می‌گمارند که با چهره‌ای ظاهرا موجه و جویای حقیقتْ اسناد ساختگی بودن این توییت را آشکار کنند و نهایتا هم کل ماجرا را به گردن حماس بیندازند. همین امروز من دست کم دو توییت اسرائیلی دیدم که این توییت را فریب و جنگ روانی حماس نامیده بودند.

 

(۹)

به عمل کار برآید؟

آن‌ها که زمانی با هزاران اسم بی‌مسما مثل عمار و انصار و منصورون و مناصرین و استنصاریین و استشهادیین و کوششی و جنبشی و هزار اسم دیگر وبلاگ و فیس‌بوک و گوپلاس و چیزهایی از این دست می‌گرداندند و تمام مطالبشان هم کپی‌کاری از روی دست هم بود و دزدیده از کتاب ها و سایت‌های دیگران، حالا یا سر در گریبان خودشان فرو برده‌اند یا نهایت کاری که می‌کنند این است که چهار تا عکس وحشت‌ناک بچه‌ی کشته و تکه‌پاره و بدن‌های قطعه‌قطعه شده هم‌خوان می‌کنند و خب طبیعتا هر قدر آن کلیپ‌های ارتش اسرائیل مخاطب را جذب ارتش جنایتکار اسرائیل می‌کند، این تصویرها مخاطب را از هرگونه تماسی با موضوع غزه و فلسطین و.. گریزان می‌کند.

 

(۱۰)

اسرائیل‌دوست بلبل‌زبان فارسی‌گوی

یکی از همین اسرائیل‌دوستان فارسی‌نویس، یک‌تنه وسط میدان ایستاده و راحت همه‌مان را مچل خودش کرده است. خیلی راحت در آمارها و حقیقت ماجراها دست می‌برد. در یکی از متن‌هایش ما مخالفان اسرائیل را غارنشینان ۷۰۰۰ ساله خطاب می‌کند و کسی هم نیست که یقه‌اش را بگیرد و بگوید نهایتا ما اگر به اصل قومی قبیله‌ایمان هم برگردیم ۲۵۰۰ ساله هستیم نه ۷۰۰۰ ساله و اسرائیلی که ازش طرف‌داری می‌کنی خودش را می‌کشد تا برای خودش سابقه‌ی ۴۰۰۰ ساله جعل کند. اگر سابقه بد باشد قطعا برای دوستان تو هم بد است.

یا مثلا یک روز متنی می‌نویسد و خیلی راحت و واضح کشورهایی را که مدافع اسرائیل نیستند به عنوان جبهه‌ی کشورهای مدرن حامی اسرائیل نام می‌برد. یعنی واضحا رای‌های سازمان ملل را که مستند و مکتوب موجود است تحریف می‌کند.

در برابرش یک عده که اصلا سکوت را ترجیح می‌دهند و یک عده هم که به دامش می‌افتند و می‌روند جوابش را بدهند حتی کمی فکر نمی‌کنند که او چه گفت و من چه جواب بدهم و راحت پرخاش می‌کنند و حرف‌های ضعیف و قابل رد کردن می‌زنند و با این کار ناخواسته دکان او را رونق بیش‌تری می‌دهند. و خب نوش جانشان وقتی طرف برمی‌گردد و از پایین بودن سطح مباحث در فضای مجازی فارسی گله می‌کند.

 

نهایت داستان

نهایت داستان همین است که می‌بینید. این همه آدم معترض اما ناتوان و بی‌اراده و تن‌پرور نشسته‌ایم و نهایت کاری که ازمان برمی‌آید این است که منتظر بمانیم تا کسی دو خط متن عاطفی در حد انشای بچه مدرسه‌ای‌ها بنویسد (همه را بکشید آخرین مادر آخرین کودک را به سبد خواهد سپارد، همه هم برایش سر و دست می‌شکنند و هیچ کس انگار حواسش نیست در این متن چه قدرت بلامنازعی تصویر شده اسرائیل) یا یک ویدیوی خبری هم‌خوان کند یا متنی را ترجمه کند و همه حاصل کارش را تکثیر کنیم بی این که حتی یک آن از خودمان بپرسیم «کار می‌کند؟ چه کار می‌کند؟»

یعنی واقعا یافتن ۱۰۰۰ تا عکس از فلسطین و زندگی انسانی در فلسطین و کار کردن با چهار تا نرم‌افزار تدوین این قدر سخت است که هیچ کلیپ بی کشته و خونی از فلسطین در دستمان نباشد که به مردم دنیا نشان بدهیم و بگوییم ببینید، اسرائیل تلاش می‌کند آدم بودن این مردم را انکار کند، اما این مردم در تمام نداشتن‌هاشان و در تمام فشارها و رنج ها و کشتارها باز هم آدم‌وار زندگی می‌کنند؟

از اول این نسل‌کشی وقاحت‌بار اسرائیل روی چند نکته‌ی دروغ تاکید می‌کند. یکی این که این یک «درگیری» است. کدام درگیری؟ موضوع کاملا یک‌طرفه است و یک نسل‌کشی است. خیلی سخت است یک سری موشن گرافیک خوب ساختن که بگوید این نسل‌کشی است نه درگیری؟

هی تکرار می‌کند که حماس از نقاط مسکونی موشک می‌اندازد. جمعیت نوار غزه بیش از ۱٬۸ میلیون نفر است و وسعتش ۳۶۰ کیلومتر مربع. یعنی در هر کیلومتر مربع به طور متوسط ۵۰۴۶ نفر زندگی می‌کنند. به بیان دیگر «آدم‌ها دارند توی هم می‌لولند و اصلا جای غیرمسکونی‌ای وجود ندارد». ایده از این سردستی‌تر؟ پیدا کردنش سخت بود یا ساختن یک ویدیو که این را عینی نشان مخاطب بدهد (مثلا ۵ نفر را در ۱۰۰۰ متر مربع رها کنند و ازشان فیلم بگیرند از بالا تا فشردگی جمعیت دیده شود) یا چه؟

چرت می‌زنیم. چرت می‌زنیم و وقتی چرت می‌زنیم و طرف مقابلمان کار و تلاش می‌کند و از دست بردن به هیچ ابزار نادرستی هم ابا ندارد و کلی متخصص و بودجه در اختیار دارد، طبیعتا آن که برنده‌ی این جنگ رسانه‌ای می‌شود ما نیستیم.

باید چرت زدن را کنار بگذاریم، تنگ‌نظری‌ها و جنگ‌های داخلی را کنار بگذاریم، حضور دشمن را باور کنیم، و برای جنگیدن با او تلاش بسیار کنیم. عقل بسیار به کار ببریم. از تخصص متخصصان استفاده کنیم. و آرام و قرار نداشته باشیم. این تنها راه پیروزی است.

 

[این متن را مناسب درج در همین صفحه نوشته‌ام و تاکید می‌کنم به هیچ وجه بازنشر آن در سایت‌ها و رسانه‌های دیگر را مجاز نمی‌دانم. در این اجازه ندادن حق خود را به قانون حمایت حقوق مولفین مصنفین و هنرمندان مصوب ۱۱ دی ماه ۱۳۴۸ و تغییر یافته در ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ مستند می‌کنم. طبعا سایت‌های دیگر شامل فیس‌بوک نمی‌شود و هم‌خوان کردن در فیس‌بوک را مجاز می‌دانم.]