یک
جای قرآن - آیات پایانی سورهی نباء - دارد بهشت را توصیف میکند.
همینجوری پشت سر هم از «حدائق و اعنابا» میگوید و از «کواعبِ اترابا» و
«کأس دهاقا» - یعنی که باغهای میوه و انگورهای آویخته و دخترکان
پستانبرآمده و جامهای شراب لبریز شده - که آب از لب و لوچهی پرهیزکاران
راه بیندازد و مخشان را بزند. بعدش آسِ بهشت را رو میکند که «لا یسمعون
فیها لغوا و لا کذابا». یعنی که مطلقن آنجا چرت و پرت و دروغ
نمیشنوند. یعنی که اگر زن و باغ و شراب و شیرینی - که توی این دنیا هم
پیدا میشود - راضیتان نمیکند، این یکی را عمرن بتوانید جایی گیر
بیاورید: جایی که کسی گلواژه نمیسراید، مزخرف سر هم نمیکند، لاطائلات سر
نمیدهد و راستراست تو رویتان دروغ نمیگوید. الّا که آنجا بهشت باشد!
و خب، راست میگوید دیگر! من یکی که برای رسیدن به همچین بهشتی جان میدهم.
.
و خب، راست میگوید دیگر! من یکی که برای رسیدن به همچین بهشتی جان میدهم.
.