آلن:
من 45تا فیلم ساختهم یا عددی تو همین مایهها و فکر کنم یکی از دخترها
دوتا از این چهل و چند فیلم را دیده. همهش همین است. با دوستهایشان دسته
جمعی میروند سینما و دریوریهایی را که همان دار و دستهشان همیشه
میبینند، میبینند. بچههای نازنینی هستند ها! ولی به کارهای من علاقهای
ندارند. از نظر آنها من ابله دانایی هستم که میتوانم فیلم بسازم اما
عرضهی این که نوار ماشین تحریرم را عوض کنم ندارم.
بلانشت: من یک شب «سرگیجه» را برای پسرهایم نشان دادم و آنها عاشقش شدند. حتی آن پسرم که پنج سالش است. ما سعی کردیم باهاش |تعلیق| را برایشان توضیح بدهیم. حالا میخواهم «طناب» را برایشان بگذارم فقط برای اینکه بهشان نشان بدهم آدم تا کجا میتواند دوام بیاورد.
آلن: من حاضرم برای چنین بچههایی بمیرم.
+گفتگوی کیت بلانشت با وودی آلن. به ترجمهی حبیبه جعفریان. در: مجلهی همشهری 24، شماره 52، خرداد 93
بلانشت: من یک شب «سرگیجه» را برای پسرهایم نشان دادم و آنها عاشقش شدند. حتی آن پسرم که پنج سالش است. ما سعی کردیم باهاش |تعلیق| را برایشان توضیح بدهیم. حالا میخواهم «طناب» را برایشان بگذارم فقط برای اینکه بهشان نشان بدهم آدم تا کجا میتواند دوام بیاورد.
آلن: من حاضرم برای چنین بچههایی بمیرم.
+گفتگوی کیت بلانشت با وودی آلن. به ترجمهی حبیبه جعفریان. در: مجلهی همشهری 24، شماره 52، خرداد 93