هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

سید ترس‌ناک

[این متن را مناسب درج در همین صفحه نوشته‌ام و تاکید می‌کنم به هیچ وجه بازنشر آن در سایت‌ها و رسانه‌های دیگر را مجاز نمی‌دانم. در این اجازه ندادن حق خود را به قانون حمایت حقوق مولفین مصنفین و هنرمندان مصوب ۱۱ دی ماه ۱۳۴۸ و تغییر یافته در ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ مستند می‌کنم.]

(۱)
قبلا هم این خاطره را گفته‌ام. در وزارت ارشاد کار می‌کردم (شما بخوان حمالی) و ایده‌ام این بود که باید جلوی این وزیر لیبرال فلان‌فلان‌شده‌ی ارشاد را از هر جا که می‌شود گرفت. وزیر لیبرال فلان‌فلان‌شده‌ی ذهن جاهل من هم سید محمد خاتمی بود. یکی از راه‌های مبارزه با این آدم هم پاس‌داشت شعائر بود. تقریبا هر روز من در صف اول نماز جماعتی بودم که به هفت هشت صف نمی‌رسید. یادم نمی‌آید یکی از معاونان یا مدیرکل‌های وزارت‌خانه را در نماز جماعت دیده باشم، اما خاتمی هر روز که در وزارت‌خانه بود حتما به نماز می‌آمد و گاهی پس از سلام نماز دستی از کنارم دراز می‌شد و من با عصبانیت فشارش می‌دادم.
بعدها که زیاد مدیران ارزش‌مدار دیدم که کلا اهل این ماجراها نبودند و در همان دفتر کارشان از شعائر دفاع می‌کردند معنی این حضور لب‌خندناک را فهمیدم.

(۲)
یک عده هستند که کارشان راه انداختن جنگ شیعه و سنی در شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت است. بعضیشان نقاب شیعه دارند بعضی نقاب سنی بعضی هم واقعا از حمقای فریقین هستند.
چندی پیش که دنبال چیزهایی درباره‌ی داعش می‌گشتم به یک سری لینک ویدیوی کثیف و چرت و پرت عربی‌زبان خوردم که همه سعی داشتند متعه را پررنگ کنند و ازش نوعی پدوفیلی دربیاورند و به اهل سنت بباورانند که شیعه یعنی دور از جان کودک‌آزار جنسی. کارهای چندش‌آوری مثل ترجمه‌ی سرتاسر دروغ و ساختگی یک ویدیوی فارسی زبان که یک جلسه‌ی پرسش و پاسخ دانش‌آموزان را جلسه‌ی آموزش متعه وانمود می‌کرد. در یکی از این ویدیوها عکسی از سید محمد خاتمی را گذاشته بودند همان عکس مشهوری که خیلی از شما دیده‌اید. دست پسرش عماد را در دست گرفته و دارد صورت دخترش نرگس را می‌بوسد و هر سه خوش‌حال اند. جنازه‌ها این را به عنوان رواج متعه‌ی کودکان نزد شیعه استفاده کرده بودند.

(۳)
رفقای گاه نادان و گاه مغرض ما، هر روز عکسی از سید محمد خاتمی منتشر می‌کنند که مشخصه‌اش فتوشاپی بودنش است. با کت و شلوار و کراوات یا در حال دود کردن یا شکل‌های دیگرش. طبیعتا اگر غرض و مرض کسی را کور نکرده باشد از روی کوچک بودن عکس‌ها و هم‌آهنگ نبودن جهت نور در قسمت‌های مختلف و تفاوت رزولوشن تصویر می‌تواند بفهمد که این عکس‌ها ساختگی است. اما گفتم، اگر غرض و مرض کور نکرده باشدشان.

(۴)
ده نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تقاضا کرده‌اند که سید محمد خاتمی ممنوع‌الخروج، ممنوع‌التصویر و ممنوع‌البیان شود. 

(۵)
خاتمی قدرت‌مندتر از این است که به کسی چنگ و دندان نشان بدهد. لب‌خند می‌زند. بهشتی هم همین طور بود. هر چه بیش‌تر به‌ش دشنام می‌دادند از لب‌خنداو کم نمی‌شد که برش افزوده می‌شد. خاتمی شاگرد و پی‌رو خوبی برای بهشتی و امام صدر بوده و هست. و همین قدرت زیاد، همین قدرتی که نمی‌گذارد کس بتواند او را عصبانی کند، وحشت‌ناک‌ترین چیز این مرد است. به طعنه به او می‌گویند «سید خندان» اما واقعیت این است که از همین خنده می‌ترسند و خواب شب حرامشان شده است. درکشان می‌کنم. خاتمی واقعا ترس‌ناک است.
Photo: ‎سید ترس‌ناک

[این متن را مناسب درج در همین صفحه نوشته‌ام و تاکید می‌کنم به هیچ وجه بازنشر آن در سایت‌ها و رسانه‌های دیگر را مجاز نمی‌دانم. در این اجازه ندادن حق خود را به قانون حمایت حقوق مولفین مصنفین و هنرمندان مصوب ۱۱ دی ماه ۱۳۴۸ و تغییر یافته در ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ مستند می‌کنم.]

(۱)
قبلا هم این خاطره را گفته‌ام. در وزارت ارشاد کار می‌کردم (شما بخوان حمالی) و ایده‌ام این بود که باید جلوی این وزیر لیبرال فلان‌فلان‌شده‌ی ارشاد را از هر جا که می‌شود گرفت. وزیر لیبرال فلان‌فلان‌شده‌ی ذهن جاهل من هم سید محمد خاتمی بود. یکی از راه‌های مبارزه با این آدم هم پاس‌داشت شعائر بود. تقریبا هر روز من در صف اول نماز جماعتی بودم که به هفت هشت صف نمی‌رسید. یادم نمی‌آید یکی از معاونان یا مدیرکل‌های وزارت‌خانه را در نماز جماعت دیده باشم، اما خاتمی هر روز که در وزارت‌خانه بود حتما به نماز می‌آمد و گاهی پس از سلام نماز دستی از کنارم دراز می‌شد و من با عصبانیت فشارش می‌دادم.
بعدها که زیاد مدیران ارزش‌مدار دیدم که کلا اهل این ماجراها نبودند و در همان دفتر کارشان از شعائر دفاع می‌کردند معنی این حضور لب‌خندناک را فهمیدم.

(۲)
یک عده هستند که کارشان راه انداختن جنگ شیعه و سنی در شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت است. بعضیشان نقاب شیعه دارند بعضی نقاب سنی بعضی هم واقعا از حمقای فریقین هستند.
چندی پیش که دنبال چیزهایی درباره‌ی داعش می‌گشتم به یک سری لینک ویدیوی کثیف و چرت و پرت عربی‌زبان خوردم که همه سعی داشتند متعه را پررنگ کنند و ازش نوعی پدوفیلی دربیاورند و به اهل سنت بباورانند که شیعه یعنی دور از جان کودک‌آزار جنسی. کارهای چندش‌آوری مثل ترجمه‌ی سرتاسر دروغ و ساختگی یک ویدیوی فارسی زبان که یک جلسه‌ی پرسش و پاسخ دانش‌آموزان را جلسه‌ی آموزش متعه وانمود می‌کرد. در یکی از این ویدیوها عکسی از سید محمد خاتمی را گذاشته بودند همان عکس مشهوری که خیلی از شما دیده‌اید. دست پسرش عماد را در دست گرفته و دارد صورت دخترش نرگس را می‌بوسد و هر سه خوش‌حال اند. جنازه‌ها این را به عنوان رواج متعه‌ی کودکان نزد شیعه استفاده کرده بودند.

(۳)
رفقای گاه نادان و گاه مغرض ما، هر روز عکسی از سید محمد خاتمی منتشر می‌کنند که مشخصه‌اش فتوشاپی بودنش است. با کت و شلوار و کراوات یا در حال دود کردن یا شکل‌های دیگرش. طبیعتا اگر غرض و مرض کسی را کور نکرده باشد از روی کوچک بودن عکس‌ها و هم‌آهنگ نبودن جهت نور در قسمت‌های مختلف و تفاوت رزولوشن تصویر می‌تواند بفهمد که این عکس‌ها ساختگی است. اما گفتم، اگر غرض و مرض کور نکرده باشدشان.

(۴)
ده نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تقاضا کرده‌اند که سید محمد خاتمی ممنوع‌الخروج، ممنوع‌التصویر و ممنوع‌البیان شود. 

(۵)
خاتمی قدرت‌مندتر از این است که به کسی چنگ و دندان نشان بدهد. لب‌خند می‌زند. بهشتی هم همین طور بود. هر چه بیش‌تر به‌ش دشنام می‌دادند از لب‌خنداو کم نمی‌شد که برش افزوده می‌شد. خاتمی شاگرد و پی‌رو خوبی برای بهشتی و امام صدر بوده و هست. و همین قدرت زیاد، همین قدرتی که نمی‌گذارد کس بتواند او را عصبانی کند، وحشت‌ناک‌ترین چیز این مرد است. به طعنه به او می‌گویند «سید خندان» اما واقعیت این است که از همین خنده می‌ترسند و خواب شب حرامشان شده است. درکشان می‌کنم. خاتمی واقعا ترس‌ناک است.‎