هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

لشکر ۲۸ طلحه و زبیر یا ابوهریره‌های پیش‌خزیده؟

من که در انقلاب هفت‌ساله‌ای بیش نبودم. اما بارها دیده‌ام که خود یا خانواده‌ی کسانی که بودند و کارها کردند از نیش و طعن و زهر زبان و حتی عمل کسانی که خود را وارث انقلاب می‌دانند در امان نیستند. گاهی از ترس چیزی نگفته‌ام. گاهی هم با اندک صدایی پرسیده‌ام «چرا خب؟ این آدم از این خانواده یا با این سوابق روشن...» و هنوز جمله‌ام تمام نشده توی دهنم کوفته‌اند که «مگر طلحه و زبیر نبودند با آن همه سوابق روشن؟»
من دارم پیش خودم یک احصای دم دستی می‌کنم. قائم مقام رهبری که هیچ. خانواده‌ی امام که از نوه تا عروس هیچ. هاشمی که هیچ. علی مطهری که هیچ. محمد مطهری که هیچ. علی‌رضا بهشتی که شایسته‌ی زندان بود. محمدرضا بهشتی که هیچ. سید صالح موسوی که هیچ. همسر رجایی که حتی حق ندارد بگوید محمود احمدی‌نژاد شباهتی به شوهر من ندارد. خاتمی پسر روح‌الله خاتمی که هیچ. دستغیب موجود (اگر خطا نکنم خواهرزاده یا همچه کسی دستغیب شهید) که هیچ. نخست‌وزیر اول که به رحمت خدا رفت که هیچ. نخست‌وزیر آخر که هیچ. ده دوازده تا از آن‌ها که از دیوار سفارت بالا رفتند و ابراز پشیمانی هم نکردند که هیچ. آن‌ها که ابراز پشیمانی هم کردند که هیچ. نماینده‌ی امام در بنیاد شهید که هیچ. امام جمعه‌ی پیشین اصفهان که هیچ. همسر و فرزندان محمد ابراهیم همت که هیچ. همسر و فرزندان حمید باکری که هیچ. (مهدی شانس آورد بچه‌دار نشد انگار). فرزند شهید ستاری که هیچ. فرزند گوشه‌گزیده‌ی کلاهدوز که هیچ. فرزندان امام موسی صدر که هیچ. غاده چمران که هیچ. فرزندان شهید قدوسی که هیچ. فرزندان و همسر آوینی که هیچ. دختر طالقانی که هیچ. سحابی که هیچ (هجرت خانوادگی کردند و رهیدند). مبدع عنوان امام برای امام خمینی که هیچ. باقیش را شما بشمارید. 
خب عزیز من طلحه و زبیر در کل اصحاب پیام‌بر دو نفر بودند. همان‌ها هم که تا دم آخر محترم و معزز بودند و رفتار امام با خبر مرگشان و با قاتلشان هم قابل تامل است.
اما این‌جا انگار همه طلحه و زبیر بوده‌اند. اصلا انگار یک لشکر هستند. جمعشان کنیم اسمشان را هم بگذاریم لشکر ۲۸ طلحه و زبیر. بر خلاف رویه‌ی امام علی هم که هرگز زبان به طعن این دو باز نکرد، بنشینیم برای همه‌شان سابقه ببافیم. تئوری بدهیم که «فلانی؟ هه. خب معلوم است. این مین زمانی سی ساله‌ی آمریکا و اسرائیل و فراماسونرها زیر پای انقلاب اسلامی بود.» هر جا هم لازم شد امام خمینی را ساده‌دل و بیش از حد خوش‌بین نشان بدهیم تا پرونده‌سازیمان تکمیل شود. چه طور است؟ خوب است؟ دفاع از انقلاب و ارزش‌ها و امام است؟ شک نکنیم که شاید همین تندتازی‌ها کار طلحه و زبیر و بدتر از آن کار ابوهریره‌ها است؟