هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

جناب آقای قرائتی اخیراً فرموده‌ روحانی‌های ما نباید روی منبر، شعر بخوانند یا خواب تعریف کنند یا از تاریخ نقل کنند. چون اینها همه لغو است. باید فقط از قرآن نقل کنند. و گفته: «خداوند در قرآن می‌فرماید نزدیک است که آسمان‌ها بشکافد و زمین شقه‌شقه شود و کوه‌ها تکه‌تکه شود... چرا؟ چون عده‌ای گفته‌اند خداوند بچه دارد. یعنی وقتی برای خداوند جسمانیت قائل شوند، جا دارد زمین و آسمان بشکافد. آن‌وقت ما می‌آییم مطالب ضدقرآن مثل مثنوی موسی و شبان را روی منبر می‌خوانیم و توی کتاب‌های درسی هم می‌گنجانیم. وقتی عرفان‌مان را از مثنوی می‌گیریم به این خباثت‌ها می‌افتیم... این شعر کاملاً ضد بعثت انبیا است.»
یادم می‌آید وقتی چهارده پانزده ساله بودم و آن فتوای معروف امام درباره شطرنج و موسیقی صادر شد، جامعه سنتی حیرت‌زده شده بود و همه مانده بودند که چه واکنشی باید نشان دهند. آن‌وقت‌ها روحانیت سنتی جرأت نمی‌کرد مقابل حکم مرجعی مثل امام ایستادگی کند. سکوت حاکم شده بود. اما به خاطر دارم همین آقای قرائتی در برنامه‌ی پنجشنبه‌شب‌هایش گفت: «حالا آمده‌اند می‌گویند شطرنج حلال است، خب حلال باشد، شما باید حتماً هر حلالی را مرتکب شوید؟ اصلاً خاصیت این شطرنج چیست؟ می‌گویند فکر را باز می‌کند. شما میان شطرنج‌بازها یک دانشمند سراغ دارید؟ کی با شطرنج فکرش باز شده؟ یک دانه نشان من بدهید.»

ریشه بسیاری از تناقض‌های اجتماعی ـ فرهنگی که امروز گرفتارش هستیم ناشی از چنین تلقی‌هایی از نسبت شریعت و فقه با مسائل دنیای جدید است. امام هم نتوانست این نوع تلقی را تغییر دهد، ما که دیگر تکلیف‌مان مشخص است.