از دکانهایی که میگشایند
سالها پیش، قبل از انقلاب، یک سازمان سیاسی نمایندهای میفرستد به نجف به دیدار یک آیتالله العظمای مشهور، که دیدگاههایشان را برای آیتالله توضیح بدهد و تأیید آیتالله را بگیرد و به سلامتی برگردد.
طرف میرود پیش آیتالله و چند ساعت مفصل صحبت میکند و بعد همه به آیتالله نگاه میکنند که «تأیید میکنید؟»
آیتالله میگوید «نه.»
میپرسند «چراااااا؟»
آیتالله میگوید «من این همه سال است آخوند هستم. همهی کار و زندگیم حدیث و قرآن است. با این حال این طوری نیست که هر کاری میکنم یا هر حرفی میزنم قبلش یک آیه یا یک حدیث برای توجیهش در جیبم داشته باشم. اما این آقا هر جملهای که میخواست بگوید قبلش یک آیه یا حدیث برایش دلیل میآورد. این خطرناک است.»
و من این روزها، در همین فضای مجازی حتا، میبینم آدمهایی را که حتا اگر بخواهند ما را به محفل صمیمی خوردن گوشت برادر مردهشان هم دعوت کنند، قبلش یک آیهای حدیثی چیزی میآورند. اینها خطرناک اند.
سالها پیش، قبل از انقلاب، یک سازمان سیاسی نمایندهای میفرستد به نجف به دیدار یک آیتالله العظمای مشهور، که دیدگاههایشان را برای آیتالله توضیح بدهد و تأیید آیتالله را بگیرد و به سلامتی برگردد.
طرف میرود پیش آیتالله و چند ساعت مفصل صحبت میکند و بعد همه به آیتالله نگاه میکنند که «تأیید میکنید؟»
آیتالله میگوید «نه.»
میپرسند «چراااااا؟»
آیتالله میگوید «من این همه سال است آخوند هستم. همهی کار و زندگیم حدیث و قرآن است. با این حال این طوری نیست که هر کاری میکنم یا هر حرفی میزنم قبلش یک آیه یا یک حدیث برای توجیهش در جیبم داشته باشم. اما این آقا هر جملهای که میخواست بگوید قبلش یک آیه یا حدیث برایش دلیل میآورد. این خطرناک است.»
و من این روزها، در همین فضای مجازی حتا، میبینم آدمهایی را که حتا اگر بخواهند ما را به محفل صمیمی خوردن گوشت برادر مردهشان هم دعوت کنند، قبلش یک آیهای حدیثی چیزی میآورند. اینها خطرناک اند.