هم‌خوانی

درباره بلاگ

این‌جا یک وبلاگ شخصی‌ست که مطالب آن در نتایج هیچ موتور جست‌جویی نشان داده نمی‌شود. کپی کردن نوشته‌های دیگران در وب‌لاگ‌های پر بازدید، و یا سایت‌های خبری، حتا با ذکر نام نویسنده، بعید می‌دانم به‌دون اجازه‌ی صاحبان آن‌‌‌ها صحیح و قانونی باشد. همین.

۵ مطلب با موضوع «ابک، حمیدرضا» ثبت شده است

حبذا به درد دینتان. تصویر دختران سرزمینتان را می برید در صحن علنی مجلستان برای خودتان نشان می دهید تا مستند از وزیر سوال کرده باشید؟ دینتان این گونه آموخته شما را؟ شرع مبین دستور داده به این شناعت؟ هراس آخرت به اینجا می رساند آدمها را؟ لابد چون گناهکارند و تصویرشان حلال. والله اگر همین امروز هم بزرگان دین تاییدتان کنند. "به وجد می آیید"؟ هلهله می کنید؟ احسنت احسنت. تبارک الله ازین فتنه ها که جمع کرده اید در سرهایتان. فقط خدای شما رحم کند به ما زمانی که بخواهید از وزیر بهداشت درباره روسپیگری پرسشگری کنید. حواستان باشد مانیتور مجلس فول اچ دی نیست.

زندگی منتظر شما نمی ماند تا تصمیمتان را بگیرید. درست همان لحظه ای که با خودتان می گویید وقتش رسیده تصمیمم را بگیرم، زمانی است که زندگی، تصمیمش را برایتان گرفته است؛ بی هیچ مشورتی با شما.
"دکتر علی شریعتی؛ وقتی فهمید زندگی منتظرش نمانده است تا تصمیمش را بگیرد؛ درست در همان لحظه ای که با خودش گفت وقتش رسیده تصمیمم را بگیرم و دید، زندگی تصمیمش را برایش گرفته است؛ بی هیچ مشورتی با او".
اون شعره بود سندی می خوند و خلایق قر می دادند که "سر جسر بهمنشیر، خودشو دیدُم پسندیدُم/ نازشو دیدُم پسندیدُم"؛ خب؟ اعتراف می کنم که در خلوت، جلوت، میهمانی، گعده، دورهمی، هرجا، هرجا شنیدمش گریه کردم. درست همان جا بود که برای همیشه رفت؛ تکه تکه شد؛ سر جسر بهمنشیر. چه خوب که دیگر کسی از آدم نمیخواهد با این آهنگ و ترانه برقصد؛ چه خوب. #جنگ

اشرف جملات را همین جناب نماینده مجلس بیان فرمود در برنامه ورزشی شبکه دو. پرسیدند چرا یک نماینده مجلس می‌تواند رئیس فدراسیون شود اما دولتی‌ها و اعضای شورای شهر نمی‌توانند. انگشت اشارت به تفهیم بالا برد و فرمود: "آقاجان نمایندگی مجلس که شغل نیست". 
من اگر جای میثم زمان‌آبادی عزیز بودم، همین جا پیشانی‌اش را می‌بوسیدم، برنامه را تمام می‌کردم و بوسعیدوار از منبر فرود می‌آمدم و می‌گفتم: تمام حرف همین است و جز این نیست؛ فاعتبروا یا اولی‌الابصار.

مجری داره از احسان خواجه امیری می پرسه چرا انقدر توی موسیقی موفق شدی؟ میگه خواست خدا بود. می پرسه این همه علاقه به موسیقی رو از کجا آوردی؟ میگه خدا خواست. می پرسه راز این همه دستاورد تو این سن کم چیه؟ میگه خواست خدا. واقعا خدا انقدر موسیقی رو دنبال می کنه؟ یعنی تا این حد براش مهمه که تو جزئیاتشم دخالت می کنه؟ پس اینا که ساز نشون نمیدن چی می گن؟